انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: کتاب در پیاده رو: این یک پاسخ صحیح نیست
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
برای روزهایی که بی سخن فکر می کنیم چیزی در دنیای زنانه فراموش شده اما به یاد نمی آوریم
وقتی صبر با درد همراه نباشد، با آگاهی و یافتن یک راه نو اما ناشناخته بیاید


کتاب در پیاده رو: این یک پاسخ صحیح نیست 1



کتاب خواندن چیزی شبیه به گردهمایی یا میزگرد یا شاید یک کنفرانس مطبوعاتی و جهانی باشد. بهانه ای پیدا می شود که از تمام دنیا عقایدی حول و حوش یک نظریه یا رخداد را بیابی و دور هم جمع کنی و به تحلیل و چرایی هر کدام بپردازی. هر کتاب می شود یکی یا مجموعه ای از افراد با عقاید خاص. حالا می شود با پیژامه و یک تیشرت نخی، پنجره را رو به شب تابستانی باز کنی و با نسیم ملایمی که می وزد، به مجموعه ی تجربیات فلسفه ها و عقاید شرکت کننده در این نشست جهانی شرکت کنیم. کتاب خواندن بی شباهت به جهانگردی نیست. حالا بزنید توی سر کسی که دلخوشی اش یک کتابخانه ی کوچک و یک دفترچه ی بی جلد که این همه کتاب خواندی که چه! فکر می کنی آدم ها را خوب می شناسی؟ نه به خدا! آدم شناسی چیزی در حول و حوش خداشناسی است و غلط اگر بخواهم به آن بالاها کار بگیرم. من فقط به خودم کار دارم با این کتاب ها، به فراموشی کار دارم و به نفس کشیدن و فکر کردن که چطور زندگی را می توان قشنگتر کرد. اصلا وقتی آدم ها اتفاق می افتند، خودم را هم فراموش می کنم چه برسد به کتاب ها!
حالا برسیم به جین ایر، آیا فکر می کنید با یک کتاب رومانس طرفید و غرق در خیالات عاشقانه ی یک دختر 18 ساله می شوید؟ خیر! اگر هم این کتاب را خوانده اید و در قفسه ی کتاب های عاشقانه جاسازی اش کرده اید همینجا به شما اعلام می کنم که دوباره کتاب را بردارید بخوانید و بعد هر جای دنیا که خواستید قرارش بدهید.

ماجرای جین ایر، ماجرای دختری که با تمام مشکلات و بی پولی های عشقش می سازد یا از خانه فرار می کند یا به پای عشقش می ایستد تا از یک سفر دور بیاید نیست. ماجرای جین ایر، رها کردن عشق است بدون این که ذره ای در حقیقتش شک بکند. جین ایر، ماجرای استقلال شخصیتی و رهایی از موانعی است که فکر کردن به آن ها در فکر تاریخ و رسوم و عرف زمانه اش نمی گنجد و مبارزه ی تن به تن با این موانع در شان عشق نیست.
همیشه چیزی که خوب است خوب نیست، یک عالی تری هم می تواند ساخته شود، حالا بیاید و جین با مردی که عقل می گوید مرد خوبی است و منزلت اجتماعی دارد و نجات دهنده اش هم بوده همسفر شود، اما دوست یا آشنا و یا یک همراه با وقف روح و فکر و جان نمی تواند همراه باشد. در این کتاب، سرسختی ساختن یک راه، راهی که در گذشته خراب شد اما از بین نرفت، به بیان کلاسیک و در زمانی که زن ها در انگلستان لباس های بلند و آستین پفی می پوشند نشان داده می شود. با این حال ذایقه ی فمینیست های امروزی با تاپ سفید و شلوار جین را خیلی خوب می شناخته و حالا هر که می خواهد به سمت ققسه ی رومانس ها برود. اصلا مگر عاشقانه خواندن چه عیبی دارد؟

+ نوشته فَرنوش