انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: برای گرم شدن، جز عشق تو وسیله ای نیست
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
برف

نوگویی زمین است

وقتی به متن پایبند نباشد

و بخواهد

به شیوه‌ای دیگر

و سبکی بهتر بسراید

و از عشق خود

به زبانی دیگر بگوید.



برف

نگرانم نمی‌کند.

حصار ِ یخ

رنجم نمی‌دهد

زیرا پایداری می‌کنم

گاهی با شعر و

گاهی با عشق

که برای گرم شدن

وسیله‌ی دیگری نیست

جز آنکه

دوستت بدارم

یا برایت

عاشقانه بسرایم.



من

همیشه می توانم

از برف ِ دستانت

اخگر بگیرم
و از عقیق ِ لبانت، آتش.
از بلندای لطیف ِ تو

و از ژرفای سرشارت، شعر.



ای که چون زمستانی

و من دوست دارمت

دستت را از من مگیر

برای بالا پوش پشمین‌ات

از بازی‌های کودکانه‌ام مترس.

همیشه آرزو داشته‌ام

روی برف، شعر بنویسم

روی برف، عاشق شوم

و دریابم که عاشق

چگونه با آتش ِ برف می‌سوزد!



بانوی من!
که چون سنجابی ترسان
بر درختان سینه ام می آویزی
عاشقان جهان

در نیمه تابستان عاشق شده اند
منظومه های عشق
در نیمه تابستان سروده شده اند
انقلاب های آزادی
در نیمه تابستان برپا شده اند
اما

رخصت فرما
از این عادت تابستانی
خود را باز دارم
و با تو
بر بالشی از نخ نقره
و پنبه‌ی برف سربگذارم.



"نزار قبانی"

(ترجمه: موسی بیدج)



از کتاب: بلقیس و عاشقانه های دیگر / نشر ثالث
مــــــــــــــــــــــــرسی
شعرش خیلی قشنگ بود مخصوصا این تیکش:
ای که چون زمستانی

و من دوست دارمت

دستت را از من مگیر

برای بالا پوش پشمین‌ات

از بازی‌های کودکانه‌ام مترس.