29-05-2018، 1:41
به موهايم سنجاق زد و گفت:
من دير دچار می‌شوم.
نمی‌دانستم "دچار " دقيقا به كدام حس و حالت می‌گويند.
حالا چند وقتی‌ست كه او جايی در همين حوالی زندگی می‌كند و
نام من ديگر در اسامی مخاطب‌هايش نيست.
اما من روزها خواب‌آلوده‌م و شب‌ها سر به هوا می‌شوم.
نه ميلم به خنده می‌رود، و نه با كسی حرفم می‌آيد.
اتاقم تاريك است و به نور چراغ احتياجم نيست.
به گمانم "دچار" به همين سادگی رخ می‌دهد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.نمی‌دانستم "دچار " دقيقا به كدام حس و حالت می‌گويند.
حالا چند وقتی‌ست كه او جايی در همين حوالی زندگی می‌كند و
نام من ديگر در اسامی مخاطب‌هايش نيست.
اما من روزها خواب‌آلوده‌م و شب‌ها سر به هوا می‌شوم.
نه ميلم به خنده می‌رود، و نه با كسی حرفم می‌آيد.
اتاقم تاريك است و به نور چراغ احتياجم نيست.
به گمانم "دچار" به همين سادگی رخ می‌دهد.
.
عاشقم
اهل همین کوچه ی بن بست کناری
که تواز پنجره اش
پای به قلب من دیوانه نهادی
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا ؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
#فریدون_مشیری
عاشقم
اهل همین کوچه ی بن بست کناری
که تواز پنجره اش
پای به قلب من دیوانه نهادی
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا ؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
#فریدون_مشیری
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خيالِ داشتنت
منِ ديووانه را
خيالاتى كرده است
هرشب همین حوالی
با تو تمام خیابان را قدم میزنم،
در آغوش میگیرمت،
میبوسمت
و روی خالی ترین نیمکتِ شهر
موهای آشفته ات را نوازش میکنم
تا شاید خوابت ببرد
روی پاهای بیجانِ من.
#سروش_كلهر
منِ ديووانه را
خيالاتى كرده است
هرشب همین حوالی
با تو تمام خیابان را قدم میزنم،
در آغوش میگیرمت،
میبوسمت
و روی خالی ترین نیمکتِ شهر
موهای آشفته ات را نوازش میکنم
تا شاید خوابت ببرد
روی پاهای بیجانِ من.
#سروش_كلهر
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
رفتم جلو گفتم
ببخشید خانوم آتیش داری؟ هول شد گفت واس چی میخوایی ..؟گفتم میخوام تکلیفمو با چشات روشن کنم!
خندید خندیدم?
گفتم شالت سفیده گلای قرمز داره مثه بهــــاره زیبایی داره واس خودش....???
گفت ینی چی گفتم پیچ پیچی...
خندید خندیدم...
دیدم اهل دلع نشستم کنارش لش رو نیمکت...
گفتم همیشه دنبال دلیلی؟
گفت چطور؟؟گفتم ببین همین الانم دنبال دلیلی...
گفت روزی چنتا از این مخا میزنی؟
خوشم نیومد از حرفش...
پاشدم خودمو جمع و جور کردم ...گفتم تواز اونایی که میرن شمعدونیا دق میکنن...
صدات مثه بوی بنزین میمونه ادم میخواد همشو بکشه توی خودش....
خنده هات مثه اب میمونه..بیصداست ولی ارامش میده
زل زدم ب اسمون
و رفته بود....
ابرا شبیع شمعدونیای دق کردع بودن...روسری رقصنده در باد میروی در یاد میشوی غمباد....
ببخشید خانوم آتیش داری؟ هول شد گفت واس چی میخوایی ..؟گفتم میخوام تکلیفمو با چشات روشن کنم!
خندید خندیدم?
گفتم شالت سفیده گلای قرمز داره مثه بهــــاره زیبایی داره واس خودش....???
گفت ینی چی گفتم پیچ پیچی...
خندید خندیدم...
دیدم اهل دلع نشستم کنارش لش رو نیمکت...
گفتم همیشه دنبال دلیلی؟
گفت چطور؟؟گفتم ببین همین الانم دنبال دلیلی...
گفت روزی چنتا از این مخا میزنی؟
خوشم نیومد از حرفش...
پاشدم خودمو جمع و جور کردم ...گفتم تواز اونایی که میرن شمعدونیا دق میکنن...
صدات مثه بوی بنزین میمونه ادم میخواد همشو بکشه توی خودش....
خنده هات مثه اب میمونه..بیصداست ولی ارامش میده
زل زدم ب اسمون
و رفته بود....
ابرا شبیع شمعدونیای دق کردع بودن...روسری رقصنده در باد میروی در یاد میشوی غمباد....