انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: بغض قلم ❥ ..
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
غرق شدن طبیعتا همیشه در دریا نیس... گاهی ساعت ها می شود، غرق در چشمانی شد و جان داد... ❤️
قلم در انگشتانم میلرزد وقتی می خواهم از کسی بنویسم که هرگز نوشته نشده.

او حکِّ مادرزاد است. خودِ بدنۀ قلم. خودِ روحِ حرف و واژه. 

من از اقیانوسی که در چشمان اوست سر برآورده ام؛ آخر چگونه او را بنویسم. 

آخرین بار که جنون بر من عارض شد، خواستم خدایی را که می باید "زندگی" کرد "توصیف" کنم. 

و چه تلاش بیهوده ای. 

صادقانه ترین تقلای من، نوشیدن یک چای در تراس با او بود...و بس. 
اگه ولت کرد ♡
برگرد پیش خودم♡
قول میدم به روت نیارم زندگیمو{آتیش} زدی♡
تو گران‌ترين چيزى هستى كه من دارمA
خنده هـآیـזּ را جدﮮ نگیریـد.....
شب هـــــا،
بیشتــر از تماזּ مرﬤم ایــטּ شــﮩــر
هــזּ آغـوشــﮯ گریــﮧ را میکنــזּ......
من نمیدانم این دلتنگی دلتنگی که میگویند چیست؟


 همین حس مبهم نفس گیری که دامن گیرم شده وقتی از ندیدنش تب میکنم...
من از فاصله بدم میاد،از راه
از اینکه باید سوار هواپیما شی،
یا کمربندتو ببندی و پاتو بذاری رو گاز و چند ساعت بعد برسی به جایی که براشی...
من بدم میاد از اینکه اینجا آفتاب الان غروب میکنه،
اونجا نیم ساعت دیگه...
بدم میاد از اینکه باید هرروز به هواشناسی گوش بدم و شب قبل خواب یادآوری کنم که چتر یادت نره ها بارونیه اون شهر لعنتی فردا...
من از اینکه باید بپرسم تا بفهمم غذا خوردی یا نه نفرت دارم...
از اینکه از آنلاین نبودنت باید بفهمم خوابت برده...
از اینکه هروقت دلم خواستت نمیتونم بغلت بگیرم
از اینکه فاصله دیدنامون اونقدر میشه که باید تو خیالم تجسمت کنم
از اینکه انقدر دوری که خطای دستاتو یادم میره،
من از فاصله بدم میاد،
از دور بودن ازت،
از ندیدنت تو هر دقیقه و هر ثانیه،
از نداشتنت اینجا تو بغلم،
من از این شهرایی که بینمونه،
از این عوارضیا که تو رو دور میکنن ازم،
از این آسمونی که اینجا صافه و اونجا ابره،
از این زمینی که اینجا امن و اونجا میلرزه
متنفرم
ولادیمیر: تا حالا ترکت کردم؟

استراگون: نه... ولی تو بدترش رو انجام دادی؛ گذاشتی که من برم ..



بغض قلم ❥ .. 126

تکرار می کنم...برای چندین و چندین بار

که فی نفسه در جهان هیچ معنایی وجود ندارد. 

و بی چاره وار، ما تنها ترین خالقان معنا از هیچی و پوچی این دنیاییم.

بکن...حک کن و متولد کن به نام خدواندت.

خدایی که قطره قطره ار پستان تو نوشیده تا قد بکشد. 

خدایی زاده شده از نطفه غم ها، تنهایی و شکست ها

خدایی ماحصل پیوند تو با هستی

فرزند نخست زادۀ تو در اولین و آخرین شب عاشقی تو در زمین
یک وجب دوری برای عاشقان یعنی عذاب! دلتنگی دل آدمو داغون میکنه و دیدن کسی که میپرستیش مثل این میمونه که دنیارو بهت دادن
قربون چشمات A❤