انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: بغض قلم ❥ ..
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
|قرآر بود با سوآد شَویم...
یِک عمر صُبح زود بیدار شُدیم و لِباس فرم پوشیدیم. صُبحانه خورده و نخورده، خواب و بیدار، خوشحال و ناراحت، با ذوق یا بهِ زور، رآه افتادیم به سَمت مَدرسه...
قرآر بود با سَواد شَویم...
روی نیمکت نِشستیم، صِدای حَرکت گچ روی تخته ی سَبز رنگی که می گفتند سیاه است را شنیدیم، با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم و زنگ آخر که می خورد مثل پرنده کهِ در قفسش باز می شود از خوشحالی پَرواز کَردیم...!
قرار بود با سواد شویم...
بَند دوم انگشت اشاره مان را زیر فشار قلَم لِه کردیم و مَشق نِوشتیم،‌ به ما دیکتهِ گُفتند تا درست بِنویسیم... گُفتند از روی غَلط هایت بِنویس تا یاد بِگیری، مآ نِوشتیم و یاد گرفتیم...
قرار بود با سواد شویم...از شِعر، از گذشته های دور، از مناطق حاصِل خیز، از جآمعه، از فیثاغورث، از قانون جاذبه، از جدول مندلیف گفتند ، تا ما همهِ چیز رآ یاد بگیریم...اِسترس و نگرانی... شَب بیداری و تارک دنیا شدن. کُنکور شوخی نَداشت، باید دآنشجو می شدیم.
قرار بود با سواد شویم...
دآنِشگاه، جُزوه، کِتاب، اِمتحان و نمره... تَمام شد. تَبریک حالا ما دیگر با سَواد شُدیم...(:
فَقط می خواهم چَند سوال بپرسم...؟!
مآ چِقدر سَواد رفتار اجتماعی داریم؟
ما چقدر سواد فرهنگی داریم؟
ما چقدر سواد رابطه داریم؟
ما چقدر سواد دوست داشتن داریم؟
ما چقدر سواد انسانیت داریم؟
ما چقدر سَوادِ زِندِگی داریم؟
قرآر بود با سَواد شَویم ...|(:
‏اگر میخوای لاغر بشی،نیازی نیست رژیم بگیری یا ورزش کنی
فقط کافیه عاشق آدم اشتباهی بشی Smile))))))
ڪسی را در آغوش نگیر ...
ڪه سڪوت می ڪند تا صداے نفس هایت را بشنود !

ڪسی را در آغوش نگیر ...
ڪه زود در تو محو می شود ڪه زود عادت می ڪند !

ڪسی را در آغوش نگیر ...
ڪه از عشق رنجیده و پناه می خواهد !

هرگز
شبی بارانی
پرنده را پناه نده
ڪه در تو حبس می شود ..
ڪه آسمان را فراموش می ڪند !!‎
چشمات توو چشمام تاره،ولي بازم دارم دنيامو تووش ميبينم :}
تااخر خط میرفتم اگر سرراهم نقطه نمیگذاشتی...
میخوآم یه مجموعه‌ی زندگی اَز چشماتـ بسآزم بآهآشون نفس بکشمـ...! ♡
وقتی نمیتونی توی وان حمومت شنا کنی ، فکر اقیانوسو از سرت بندا بیرون ، جوجو ((:
آدمیزاد همینجوریشم مراقب خودش هست
ولی وقتی یکی میگه مراقب خودت باش؛
داستان فرق میکنه ( :
میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیمHeart
تنها چیزی که از من دلجویی می‌کرد امید نیستی پس از مرگ بود .
من هنوز به این دنیایی که در آن زندگی می‌کردم انس نگرفته بودم ، دنیای دیگر به چه درد من می‌خورد ؟

#بوف_کور
#صادق_هدایت