انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: بغض قلم ❥ ..
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی فلاک بجز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را بہ صحرگاہ رسانم
بی لذت دیدارہ تو شب را صحرم نیست....
غربت ان است که با جمعی و جانانت نیست...!
یکی که وقتی دلت از همه دنیا گرفته ، سرتو بغل کنه بگه دیوونه تو منو داری بیخیالِ بقیه!
روزھای کہ صدایت را میشنوم نفسم میگیرد
و روزھای کہ نیستی دلم! اما تو باش
تحمل اولی آسان تر است. . .
[ کاش خدا بودم و بازگشت تو به سوی من بود :) ]
دستانش
بوی رفتن میداد
عطر دیگری تمامش را گرفته بود..
درد منی شد که درمان دیده بودمش
درد کسی که صبح تا شب میبوسیدمش
روحش را...وجودش را
تمام من در دستان تو جان داد..
ولی تو به جان دیگری بند بودی
نه آه دل من تکانت میداد..
نه تن یخ زده ام
و دستان لرزانی که تورا صدا میزد..
حواس سرما زده ات را گرم میکردم
و سرمای وجود تو هرروز بیشتر مرا پس میزد
سال ها گذشت
و دردم از این است..
که تازه به یاد آوردی
چگونه اولین عاشقانه های مرا سوزاندی
[نگین زنگنه]
‏درد و دل کردن با بعضی آدما مثل پر کردن اسلحه ایه که قراره بعدش به مغز خودت شلیک بشه!
تن های هرزه را سنگسار می کنند
غافل از آنکه شهر پر از فاحشه های مغزی است
و کسی نمیداند که مغزهای هرزه
ویرانگرترند تا تن های هرزه!
خیلیا تو کف ما خودشونو شُستن !
همش حرف نزنیم برای خواسته هاباید تلاش کرد.‌.