انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: متن مصاحبه و گفتگوی سلنا گومز با مجله ELLE - اکتبر 2018
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
مصاحبه از Mickey Rapkin

اصل این مصاحبه قرار است در شماره اکتبر مجله ELLE به انتشار برسد.

 
متن مصاحبه و گفتگوی سلنا گومز با مجله ELLE - اکتبر 2018 1


بخش اول


سلنا گومز غیب نشده است؛ نه دقیقاً. اما در چند ماه گذشته صاحب بیشترین دنبال‌کننده‌ها در اینستاگرام (با 140 میلیون دنبال‌کننده) خودش را از فشار نشریات زرد دور کرده بود. سلنا در ماه ژانویه خیلی بی ‌سر و صدا به اُرنج کانتی نقل مکان کرد، جایی که او و یکی از دوستانش از کلیسای هیل سانگ به نام راکوئلا هم‌خانه هستند. سلنا در این‌باره می‌گوید: «حضور در اینجا واقعا رهایی مغتنمی بوده. محیط لس آنجلس واقعا برایم خفه‌کننده شده بود. من هیچ‌کدام از کارهایی را که اینجا انجام می‌دهم نمی‌توانم در لس آنجلس انجام بدهم. به کلی غیرممکن است.»

سلنا پس از فروختن ویلایش در کالاباساس به قیمت 3.3 میلیون دلار آن هم دقیقا به فرنچ مونتانا خواننده معروف، الان خانه ییلاقی دیگرش را هم در استدیو سیتی به مبلغ 2.8 میلیون دلار برای فروش گذاشته. (امارت او در تگزاس نیز که یکی از گران‌قیمت‌ترین خانه‌ها نزدیکی فورت ورت است الان به قیمت 3 میلیون دلار برای فروش گذاشته شده.) ما الان داخل یک کافی‌شاپ نشسته‌ایم و سلنا یک لباس خلبانی یک‌تکۀ جین به تن دارد، و موهایش با یک سربند کتانی به عقب برده شده. 

او در حالی که درِ یک ظرف پلاسیکی سالاد پاستا را باز می‌کند می‌گوید: «احساس می‌کنم که به طرز بسیار خوشایندی همه چیز در زندگی من شدیداً در حال کوچک شدن است. یک جورهایی دارم به سمت سادگی بر می‌گردم. این آن چیزی که من همیشه بوده‌ام. این‌گونه نیست که مثلا بگویم "این بهترین احساسیه که تا الان تجربه کردم". بلکه بیشتر شبیه این است که بگویم "الان دقیقا همون جایی هستم که باید باشم. و خیلی خوشحالم که در این جایگاه قرار دارم." این وضعیت با یک عالمه خود-یابی و کشف کردن خود همراه است. از 20 تا 26 سالگی؟ اوه، یا هو! احساس می‌کنم که یک فرد کاملاً متفاوتی شدم.»

از چه نظر؟

«یک لحظه فکر می‌کنم که کار بخصوصی را انجام دادم چون فکر می‌کردم باید انجامش بدهم. مثلا، روزی یکی از دوستانم به من نگاه کرد – آن موقع سر میز نهار بودیم و تصور من این بود که چیزی رو خریداری کردم؛ دوستم در همان حال یک جورهایی به من نگاه کرد و گفت "فکر نمی‌کنی یک چیزی کم باشه؟"»

این خیلی ناجور است.

«نه این حقیقی است واقعاً! من آدم مادی‌گرایی نیستم. [دوستانم] هرگز بر این اساس دربارۀ من قضاوت نمی‌کنند. من هم دوست دارم که حال خوبی بگیرم، دوست دارم که چیزهای خوب داشته باشم... اما مساله‌ای است هست آیا این ربطی به ارزش من دارد؟ شما می‌توانید چیز خوبی بخرید و حس خوبی بهتان دست بدهد، اما آیا این به ارزش و قیمت من ربطی دارد؟»

این‌ها پرسش‌های سربزرگانه‌ای است؛ و اشاره به جایگاهی دارد که این روزها سلنا در آن قرار گرفته. چون قضیه این است که او بیش از آنچه خودش اشاره کرد تغییر کرده است. او یک خواننده، بازیگر، تهیه‌کننده و طراح مد است. و حالا یک نقش جدید دیگر را هم به رزومۀ کاری خودش اضافه کرده است: انترن و کارآموز.

یعنی چه؟

ادامه دارد...


دانلود PDF کامل متن مصاحبه از ادرس زیر:


s8.picofile.com/file/8340850768/%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87_%D8%B3%D9%84%D9%86%D8%A7_%DA%AF%D9%88%D9%85​%D8%B2_%D8%A8%D8%A7_%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87_ELLE.pdf.html




متن مصاحبه و گفتگوی سلنا گومز با مجله ELLE - اکتبر 2018 1
بخش دوم

امروز پیش از اینکه اینجا بیاییم، در یک ناحیه اداری بی‌نام‌و‌نشان، سری به A21، یعنی سازمان جهانی مبارزه با خرید و فروش انسان، جایی که سلنا گومز فعالیتی داوطلبانه در آن دارد، زدیم. دفتر کالیفرنیای جنوبی این سازمان (این سازمان در سرتاسر جهان 14 مقر دارد) بی‌نام‌و‌نشان است و در وبسایت آن نیز آدرسش درج نشده است. لورا استاف، هماهنگ‌کننده کمک‌های داوطلبانه جهانی سازمان، می‌گوید این یک نوع اقدام امنیتی است. اما به هر حال، استاف مرا به داخل، به فضای پنجره‌داری که به طرزی باز طراحی شده بود دعوت کرد، جایی که ده‌ها کارمند پشت رایانه‌های خود مشغول فعالیت بودند – ارتشی ملبس به جامه‌های شیک و زیبا. یک تابلو کنار در آویزان است که با حروف طلایی بر آن نوشته شده: «زنان را به پیش بران» (Propel Women).

سلنا تا پیش از آنکه به اینجا بیاییم مایل به صحبت کردن درباره فعالیتش در اینجا نبود؛ او در این‌باره می گوید: «نمی‌خواستم سریع به صحبت در این‌باره بپردازم. این کار مخل آسایشم می‌شد. لازم بود که عمیقا و با تمرکز بالا غرق این کار بشوم.» او می‌داند که شما الان دارید به چه فکر می‌کنید. او با لبخند می‌گوید: «چه کار بزرگی را یک سلبریتی دیگر دارد انجام می‌دهد...» او ادامه می‌دهد: «بخاطر این حرف‌ها نیست که دارم درباره آن حرف می‌زنم. ماهیت کار به گونه‌ای است که نمی‌توانم درباره آن ساکت بمانم.»

سلنا مارس امسال توسط یکی از بنیانگذاران اینجا به نام کریستین کین و یکی از اعضای کلیسای هیل‌سانگ که امید داشت این فعالیت بتواند برای او الهام‌بخش باشد به اینجا دعوت شد. A21 و دپارتمان حمل‌و‌نقل آمریکا اخیراً دست‌به‌دست هم داده‌اند تا طرح «می‌توانی مرا ببینی؟» را راه‌اندازی کنند، طرحی مشارکتی به منظور افزایش آگاهی درباره بردگی. آنچه که سلنا گومز در تخستین ملاقات خود از A21 آموخت او را غافلگیر و متعجب کرد: «مفهوم خریدو‌فروش انسان برای من... واقعا مات و مبهوتم.» سلنا شرحی کلی از یک سری آمار و داستان‌هایی هولناک ارایه می‌کند؛ داستان زن‌هایی که به بردگی جنسی کشیده شدند تا جایی که اندام‌هایشان دچار آسیب شده، داستان مکان‌هایی در تایلند که بچه های کوچک در آن در منوهای رستوران‌‌مانند به فروش رفته‌اند.

ادامه دارد...

متن مصاحبه و گفتگوی سلنا گومز با مجله ELLE - اکتبر 2018 1


 
بخش سوم


این دعوت A21 پس از سال چالش‌برانگیز 2017 به سلنا ارایه شد. سلنا در تابستان این سال بخاطر بیماری خودایمنی لوپوس خود مجبور به عمل جراحی پیوند کلیه شد. در پاییز همان سال اعلام شد که سلنا از ابل یا ویکند خواننده معروف پس از چند ماه دوستی جدا شده است. و پس از آن تعطیلات سال نو ولنتاین را با دوست‌پسر سابق خود جاستین بیبر گذراند، که همین امر شائبۀ برگشتن آنها به یکدیگر را میان مردم و هواداران ایجاد کرد (البته جاستین الان دیگر با هیلی بالدوین که یک مدل است ظاهرا نامزد کرده). سلنا می‌گوید که اوایل امسال با شماری از «زنان شگفت‌انگیزی همنشین شدم که در زندگی خیلی به من نزدیک بودند. آن لحظه به‌نوعی برایم خیلی سخت بود. و درست در آن لحظه همه آنها را کنار خودم داشتم که به من دلگرمی می‌دادند. این از آن لحظه‌هایی است که وقتی یک دختربچه هستید آرزویش را دارید، و می‌روید درباره‌اش با عمه‌ها و مادرتان صحبت می‌کنید که چه اتفاقی دارد برایتان رخ می‌دهد.» (اشاره سلنا به مراسم جوایز بیلبورد است). سلنا در این مدت با سرعت سرسام‌آوری در حال تمام کردن کار تولید آلبوم جدید خود بوده است، که تا پاییز امسال ممکن است منتشر بشود. سلنا می‌گوید: «مدت‌هاست که در حال کار کردن بوده‌ام، و از اینکه در زندگی‌ام چیزی را بگیرم خوشم نمی‌آید، فقط دوست دارم که خدمت بکنم.»

سلنا خیلی زود پس از پایان آن رابطه عاشقانه، خودش را در حال یک کارآموزی سه‌روزه در A21 پیدا کرد. 

برای من جای سوال داشت که آیا کارکنان اینجا هرگز در تعهد سلنا تردید کرده‌اند. سلنا با فریاد جواب داد که: «شاید!»، و مربی او در این لحظه قهقهۀ بلندی سر داد!

سلنا خیلی زود 5 روز در هفته را به فعالیت در آنجا مشغول شد (در عین اینکه در کنار آن به تعهدات استودیویی خود مثل همکاری با پوما که یک قرارداد بلند مدت با آنها در آلمان امضا کرده است ادامه می‌داد). او مانند سایر داوطلبان، در A21 یک آدرس ایمیل دریافت کرد و کلید یک دفتر به او داده شد. ما تصمیم گرفتیم که به دفتر او برویم، البته حضور ما در آنجا یک امر اتفاقی نبود، چرا که به گفته سلنا «اینجا جایی است که همه داوطلب‌ها و مردم به آن وارد می‌شوند»؛ سلنا با خنده ادامه می‌دهد که: «اینجا پاتوق ماست!»

در حالی که بادیگارهای او ما را به سمت «پاتوق» هدایت می‌کردند، ذهن من به زمانی پر کشید که من و گومز نخستین بار با یکدیگر ملاقات کردیم، سه سال پیش زمانی که او برای آخرین بار روی جلد ELLE آمده بود. زمانی که هنوز درباره این مصاحبه دوم تردیدهای بسیاری وجود داشت. آن موقع سال 2015 بود که او تازه از مادرش که مدیریت برنامه‌هایش را بر عهده داشت جدا شده بود، و دومین شرکت ضبط و پخش خود را ترک کرده بود و با اینتراسکوپ به توافق رسیده بود. او سخت روی آلبوم خود Revival کار می‌کرد، آلبومی که او امیدوار بود بتواند به واسطۀ آن تصویری را که در دیزنی از او شکل گرفته بود بشکند. در حین دوچرخه‌سواری‌ای که با او در کالاباساس داشتم، برای من توضیح داد که چگونه شرکت ضبط و پخش خود را متقاعد کرده است که او و آهنگسازانش را برای الهام گرفتن به مکزیک اعزام کنند. وقتی خاطره آن روزها را برایش زنده کردم – سه سال پیش ، بلکه یک دوره عقب‌تر – خنده‌ای کرد و شادمانی‌ای را از خود نشان که به نظر تازه می‌آمد.


متن مصاحبه و گفتگوی سلنا گومز با مجله ELLE - اکتبر 2018 1
بخش چهارم:


سلنا دربارۀ آن دوران (سال 2015 و موقع تولید آلبوم Revival) می‌گوید: «آه، خدای من. اوه! عجیب نیست؟ من در یک چنین موقعیت بغرنج و پیچیده‌ای قرار داشتم. منظورم این است که این اقتضای دهۀ بیست سالگی آدم است. شما پیش خودتان فکر می‌کنید که "می‌خوام جستجو و کاوش بکنم تا بعدش الهام بگیرم. می‌رم زیر بارون می‌شینم!" بعد به‌نوعی متوجه می‌شوید – لااقل برای من این‌گونه بود – که این کار من نیست که خودم را از جایی دور کنم و بِکَنم. من هنوز هم گرفتاری‌هایم را با خود به همراه دارم.»

سلنا یک ژاکت گشاد مارک free People بر تن دارد. این‌طوری ممکن است او را با یکی از کارگرهای یانگ اشتباه بگیرند (کارگری که یک بادیگارد هم اطراف او پرسه می‌زند). سلنا می‌گوید: «کِیت یانگ، استالیست من همیشه با خنده می‌گوید که "وقتی با من هستی لباس طرح‌های مد رو می‌پوشی، و وقتی با دوستات هستی لباس‌های Free People رو تنت می‌کنی." دوست دارم که احساس راحتی بکنم.» سلنا در سال 2014 با پوشیدن کت-شلوار سنت لورن و بعدا یک بلوز-شلوار والنتینو باعث شناخته شدن هر چه بیشتر یانگ شد. در سال 2016 هم در کمپین تبلیغاتی لویی ویتون شرکت کرد.

او در مجموعۀ تازه خود با شرکت Coach (که توسط مدیر خلاق استوارت ویور آن طراحی شده) می‌درخشد، مجموعه‌ای که شامل یک دامن ارغوانی ابریشمی – دامنی قدری پایین‌تر از زانو – با حاشیۀ توردار، و چاک جانبی؛ به علاوۀ  یک کت چرمی همراه با خر مصنوعی لاجوردی، که خود او آن را «جمع‌و‌جور و شیک» می‌خواند و ادامه می‌دهد که: «دوست دارم لباس یک خرده وجهه شرارت‌آمیز هم داشته باشد.» سلنا الان نمایندۀ این شرکت شناخته‌شده و نام‌آشنا است و بابت مجموعه جالب اختصاصی‌اش با این شرکت به نام Selena Quote Belt Bag احتمالا بسیار هیجان‌زده است، مجموعه‌ای به گفتۀ خودش می‌تواند بخشی از ساز و برگ هر زن مدرنی باشد.

او می‌گوید: «ما همیشه کفش‌های پاشنه‌بلند نمی‌پوشیم. ما دلمان می‌خواهد که کفش‌های پاشنه‌تخت همراه با لباس زنانه‌مان بپوشیم! هیچ کس دلش نمی‌خواهد که کیف‌پولی‌های بزرگ را با خودش حمل کند. من به تفرج‌گاه‌ها و پیاده‌روی می‌روم، به همین خاطر ایده‌هایی را که اینجا ارایه شده دوست دارم.» جیب‌های اطراف بدنه و نزدیک شانه‌ها آنقدر بزرگ هست که «یک گوشی، یا کارت اعتباری یا واکس لب در آن جا بگیرد. این آن مساله‌ای است که واقعا اهمیت دارد.»


متن مصاحبه و گفتگوی سلنا گومز با مجله ELLE - اکتبر 2018 1
بخش پنجم:

سلنا نگاهی به دور و اطراف کافی‌شاپ می‌اندازد که به نوعی جلوه‌گرِ زندگی تازه اوست. او می‌گوید: «باصفا است و عجیب و غریب. وقتی 26 سالم شد احساس 26 سالگی را داشتم.» وقتی این را گفت خنده‌ام گرفت، چون این چیزی است که هر آدم 26 ساله‌ای می گوید؛ اما خب می‌دانم منظورش چیست. او ادامه می‌دهد که: «الان نسبت به جایگاهی که درش قرار دارم حس اطمینان کاملی دارم. احساس تزلزل و عدم ثباتِ عاطفی نمی‌کنم. یا مثل قبل احساس نمی‌کنم که از پسِ کنترل عواطفم بر نمی‌آیم. این وضعیت به‌نوعی شبیه این است که انگار خودم را ذره‌ای بیشتر شناخته باشم. البته که خودم را به‌طور کامل درک نکرده و نشناخته‌ام. اما در کل حس خوبی دارد.»

حالا جای آن است که درباره همکاری با وودی آلن در فیلم «یک روز بارانی در نیویورک» صحبت کنیم. هضم این مسأله مشکل است که گومز داوطلبانه در سازمانی که در حوزه مبارزه با تجارت جنسی فعالیت می‌کند حضور دارد و از سویی دیگر حاضر می‌شود که در فیلمی از وودی آلن نقش‌آفرینی کند، کسی که متهم به آزار و اذیت جنسی دخترخوانده هفت ساله خود دیلان فارو در سال 1992 است (البته آلن هرگز به طور رسمی محکوم نشده است، اما شمار زیادی از هنرپیشه‌ها علناً اعلام کرده‌اند که از همکاری با او پشیمان هستند). برای کسی که الگوی زنان جوان است این می‌تواند یک انتخاب ناهنجار باشد. مندی تیفی مادر سلنا و همچنین همکار او در این‌باره احساس مشابهی داشت و در اینستاگرام خود این‌گونه به آن واکنش نشان داد که: «متأسم. هیچ‌کس نمی‌تواند سلنا را به انجام کاری که دلش نمی‌خواهد وادار کند. خیلی با او درباره همکاری نکردن با آلن صحبت کردم، اما افاقه نکرد.»

سال گذشته خبرنگار بیلبورد از سلنا پرسیده بود که آیا او پیش از امضای قرارداد همکاری در فیلم «یک روز بارانی در نیویورک» به گذشته وودی آلن توجه کرده بود که جواب سلنا... چندان جالب نبود. او جواب داده بود که: «حقیقتش را بخواهید مطمئن نیستم که چطور باید جوابتان را بدهم – مطمئن نیستم چون می‌خواهم از آن اتفاقات فاصله بگیرم و فراموشش کنم. آن جریانات [قضیه هاروی واینستین و اتهاماتی که علیه او وارد شد و حساسیت‌ها را روی اتهامات آزار جنسی زیاد کرد و جنبش Me-Too را به وجود اورد] درست هنگامی بود که من بازی در آن فیلم را شروع کرده بودم. وسط ماجرا بود که یک دفعه آن اتفاقات افتاد. ولی خب بله، باید با آن رو‌به‌رو می‌شدم و بررسی‌اش می‌کردم. من به عقب برگشتم و پیش خودم فکر کردم: "اوف...کار دنیا را ببین."»

وقتش از سلنا پرسیدم که چیز دیگری هست که بخواهد در این‌باره بگوید، عذر خواست و گفت: «نه، فکر می‌کنم بهتر است که چیزی نگویم.»


متن مصاحبه و گفتگوی سلنا گومز با مجله ELLE - اکتبر 2018 1
درسته که میگن سلنا داره میمیره :| ؟ گلبول های سفیدش کم شده
الان یه مدت میگن افسردگی خیلی شدید گرفته تو بیمارستان بستری Huh Huh
بخش ششم:

این اظهارنظر – و در حقیقت عدم اظهارنظر – می‌تواند جرقۀ یک آتش سراسری را در دیگ جوشان فضای مجازی ایجاد کند. او قبلا تمام بازخوردها را در زمان واقعی رصد می‌کرد و شرایط به گونه‌ای بود که سروصداها تمامی نداشت. در آن زمان دلش می‌خواست که فریاد بزند: «من هر کاری که دلم بخواهد می‌توانم بکنم! حرف در دهان من نگذارید!» اما الان به نظر می‌رسد که دیگر اهمیتی نمی‌دهد: «من در اینترنت نیستم. الان ماه‌ها است که در اینترنت حضور نداشته‌ام. پسورد اینستاگرامم را ندارم. هیچ اپلیکیشنی را روی گوشیم ندارم؛ هیچ اپی برای ویرایش عکس ندارم. فقط برنامه Peak که یک نوع بازی مغزی است روی گوشیم هست.» (سلنا اینستایش را هنوز هم از طریق گوشی دوستش که به حساب او دسترسی دارد به‌روز می‌کند).

او ادامه می‌دهد که: «دلیلش این است که این فضا برای من واقعی نیست. متوجهم که صدایم برجسته و تاثیرگذار است، اما از طرفی نسبت به آن بی‌تفاوت نیستم. نحوه فعالیتم گزیده است. تا آنجایی که به زندگی شخصی‌ام مربوط می‌شود، آیا ممکن است کسی من را در حال صرف یک گیلاس مشروب ببیند؟ اصلا هیچ اهمیتی نمی‌دهم. سعی نمی‌کنم که پنهانش کنم. این زندگی من است. آن را به همان شیوه‌ای که دلم بخواهد زندگی می‌کنم. اما خب این یک حرکت آگاهانه است – اگر موقعیت پیش بیاید که [در اینستا] با دوستان باشم ازش نمی‌گذرم. در غیر این صورت بی‌خیال می‌شوم. باید این تصمیم را می‌گرفتم.»

پاپارازی‌ها هنوز هم وقتی او در لس آنجلس است او را دنبال می‌کنند. وقتی اعلام شد که دوست دوران کودکی او دمی لواتو ظاهرا دچار اوردوز شده، تصویری از ناراحتی سلنا منتشر شد. الان (موقع مصاحبه) شش روز از آن زمان گذشته و لواتو هنوز هم آن‌طور که اعلام شده بخاطر عوارض اوردوز در بیمارستان بستری است که واقعا تکان‌دهنده است. سلنا در این‌باره صحبت کرد و بعدا در حالی که بغضش را فرو می‌داد گفت: «تمام آنچه که می‌خواهم بگویم این است که من شخصا خودم را به آنجا رساندم. یک تظاهر عمومی نبود. قصدم این نبود. من..من...من او را دوست دارم. من او را از هفت سالگی می‌شناسم. خلاصه...اینکه...تمام قضیه از این قرار است.»


متن مصاحبه و گفتگوی سلنا گومز با مجله ELLE - اکتبر 2018 1
بخش پایانی

وقت ما تقریباً رو به پایان است، و سلنا بلافاصله باید خودش را به استودیوی ضبط برساند، جایی که قرار است آخرین ریزه‌کاری‌های آلبوم را به انجام برساند. در این مدت، او به‌مرور در حال انتشار تک‌آهنگ‌هایی نیز بوده – از جمله تک‌آهنگ Back to You مربوط به موسیقی متن فصل دوم سریال «13 دلیل که چرا»، که سلنا در آن به عنوان تهیه‌کنندۀ اجرایی نیز به ایفای نقش پرداخته است. او می‌گوید این بار به هیچ سفر الهام‌بخشی به مکزیک نیاز نبود و فقط می‌بایست صبور و شکیبا بود.

در ابتدا قرار بود که با یکدیگر به استودیوی ضبط برویم، اما تیم مدیریتی سلنا با این تصمیم موافقت نکرد و نظرش این بود که هنوز خیلی زود است که در باب آن اطلاعاتی منتشر شود. اما سلنا نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد. او می‌گوید که موسیقیِ این آلبوم متفاوت از تمامِ کارهایی است که پیشتر انجام داده – البته بلافاصله به این نکته نیز اشاره می‌کند که این چیزی که معمولاً همه هنرمندها می‌گویند اما کمتر پای حرفشان می‌مانند. او موسیقی تازه‌اش را «پرتک‌و‌تا و تند» می‌خواند. او در حالی که به بادی‌گاردش می‌گوید که یک آهنگ تازه را پخش و صدایش را زیاد کند، می گوید: «حتماً [تیم مدیریت] پوست از کله‌ام می‌کَنند!»

یک ریتم باس کوبنده شروع به نواختن می‌کند. صدای مطمئن و محکم سلنا شنیده می‌شود. این قطعه بیشتر به کارهای پرینس می‌خورد تا آن دخترکی که در آهنگ Come & Get It جیک‌جیک می‌کرد.

او می‌گوید «ببین!» او می‌خواهد به من ثابت کند که این موسیقی عزیمت به یک وادی‌ دیگر است، و واقعاً هم همین‌گونه است؛ اما من فکر می‌کنم چیزهای بیشتری دربارۀ آن وجود دارد. او مایل نبود که دربارۀ زندگی عاطفی‌ امروزش یا حتی سابقش صحبت کند. او مطمئناً به طور مستقیم به نامزدی برق‌آسای بیبر و بالدوین اشاره نخواهد کرد (آنها نیز با کلیسای هیل‌سانگ رابطه دارند.) مانند دوست نزدیکش تیلور سویفت که سخنان تلخ و گزنده‌اش را برای ترانه‌هایش کنار می‌گذارد، به نظر می‌رسد سلنا نیز قصد دارد که اجازه بدهد موسیقی‌اش کاملا به مخاطب بگوید که او از لحاظ عاطفی در چه موقعیتی قرار گرفته.

مجبورم که سریع یادداشت‌برداری کنم. او درباره بیرون گذاشتن یک مرد از زندگی‌اش پس از «1460 روز» و «پاک کردن حساب»ش (cleaning my slate) حرف می‌زند. او در آهنگ می خواند که Without you I don’t overthink it و این‌طور ادامه پیدا می‌کند که I’m drunk and I might as well tell you, Get you ooh ooh ooh out of my head now.

او نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد و همراه آهنگ می‌خواند، و شادتر و آرام‌تر از تمام آن روز و البته دفعه قبلی که هم‌دیگر را دیده بودیم به نظر می‌رسد. این آهنگ به پایان می‌رسد که او یک آهنگ دیگر را پخش می‌کند که این بار اشاره به استقلال او دارد و دربارۀ مردی است که به او احترام نمی‌گذارد. او می‌خواند که Were my ambitions too high? و بعد فریاد می‌زند Baby, you’re so distant. Why don’t you recognize I’m so rare?

او با من دربارۀ آهنگی در این آلبوم صحبت می‌کند که اسمش Flawless است (بله، اسمی مشابه یکی از آهنگ‌های معروف بیانسه). «آهنگی که می‌گوید شما با وجود تمام نقایص‌تان بی‌عیب هستید. شما دست به تلاش و تقلا نمی‌زنید. این من هستم که جلوه‌ای تازه‌تر از خودم را تحسین می‌کنم. حتی زمانی که شما بی‌نقص نیستید، حتی زمانی که احساس بی‌ارزشی می‌کنید، شما بی عیب و نقص هستید. این آهنگی که می‌خواهم آن را برای تمام طول زندگی‌ام بخوانم.»
 
پایان
مهرداد

پنج‌شنبه 1397/8/3


متن مصاحبه و گفتگوی سلنا گومز با مجله ELLE - اکتبر 2018 1