15-11-2018، 13:43
این یکیو سایه بزار اسمشو
خلاء، بی وزن، رها، رُک
صدای موج دریا میده موهات
من زیر بوسات غرق میره روح واسه ات
دلمو میبری آره با یه چشمکو
من مشغول چیدن پایه های عشقم
مشغول خوندن آیه های
صدای زندگی میده خندتو
هر نوع پادشاهی میشه بردت
منم یه شاه که جلو چشای تو کیش و ماتم
ولی همه خوبی بدیشو باتم
یه حس آرامش میده دستاتو
چشمامون به هم خیره پس ما
همه جا وصل همیمو میدونی
دلامون به هم دیگه بیمه هستا
تو یه چیزی توی نگات هست
که من بدجوری قفل چشاتم
تو یه نوری که تابیده به یه تن قشنگو
من یه سایه ام که همیشه باتم
تو یه چیزی توی نگات هست
که من بدجوری قفل چشاتم
تو یه نوری که تابیده به یه تن قشنگو
من یه سایه ام که همیشه باتم
یه حس خوبی بهم میده تنت
انگار یه جزیره ی خاموشِ
اجبار شده بودنت واسم
انگار پُر مورفین آغوشت
بزا با صدای خنده هات
قلبم بلکه یه ذره آروم بشه
تو یه طعمی انگار توی لبات هست
که همه ی مزه ها توشه
تو یه چیزی توی نگات هست
که من بدجوری قفل چشاتم
تو یه نوری که تابیده به یه تن قشنگو
من یه سایه ام که همیشه باتم
تو یه چیزی توی نگات هست
که من بدجوری قفل چشاتم
تو یه نوری که تابیده به یه تن قشنگو
من یه سایه ام که همیشه باتم
پریشب سر شب نزدیک بود
بدون تو من عصبیشم
نزدیک بود به جون تو باز خطریشم
فقط کنارتو آروم تر از همیشه ام
پریشب سر شب نزدیک بود
بدون تو من بستریشم
نزدیک بود بمیرم هنو از سر شب
فقط با تو میشه که خالی از همه شم
چون تو یه چیزی توی نگات هست
که من بدجوری قفل چشاتم
تو یه نوری که تابیده به یه تن قشنگو
من یه سایه ام که همیشه باتم
تو یه چیزی توی نگات هست
که من بدجوری قفل چشاتم
تو یه نوری که تابیده به یه تن قشنگو
من یه سایه ام که همیشه باتم