17-02-2019، 13:56
کمرو سفت بستم به مشکلات بعد از این اماده واسه فردایی که بد از اینه
نور زندگیمو یه جاهایی دیدم دست بردم سمتش خدا گفت دست نزن واسه تزیینه
میترسم فکرم به جا قد نده خدا خیلی وقته نیست کائنات بد نده
مشکلا رو من نیستی ببینی چه چش تو چشمیم قد کوتاه قد بلند سرخ و سفید و مشکی
چشای بسته خسته از تموم شهر سیاه خونه دود نوره
دست شهر میریزه دونه دونه مثل گوله برف یه عکس با تو چسبیده تو سقف
زیر عکسات فندک میره بالا میسوزه با این شعله همه خاطره ها
روز به رو بی پناه تر میری به سمت تباهی بعد من هیچی نمیمونه اینجا جز سیاهی
دوباره یادت میشینه تو دل من و خاطراتت حیف دادم به بادش
از خیر ما گذشتی دل تو با ما نبود ارزو میکنم اونی که میخوایی باشه پهلوت
ارزوی خوشبختی دارم واسه هر دوتاتون زیر این سقف کبود
شهر از دور قشنگه ادماش از دورتر هرس مال دنیا مهر و عاطفه رو کور کرد
گه میشه روزات سپری ولی به یه روز خوبتر امید داری چون خدات میگه یالا بجنب زودتر
ظاهرن که عالیه ولی از باطن اواره اوضاع به هم ریخته خراب عین وضع بازاره
هرج و مرج تو خیابونای شهر مرد و زن جنگ و جنگ پی یه لقمه نون با دنگ و فنگ
به هر کی هرچی حال دادیم بیشتر هار شدن تک به تک داداشامون جلو چشامون فال شدن
اونایی که مدعی بودن تو رفاقت با مان جایی که گل باشن واسه ما تو چشممون خار شدن
همه دنبال منفعتن معرفت که رفته عقب جاشو پر کرد بی ولی الکی فقط میخندید با خود تو میجنگید تو تنهایی اینو میفهمی
دوباره یادت میشینه تو دل من و خاطراتت حیف دادم به بادش
از خیر ما گذشتی دل تو با ما نبود ارزو میکنم اونی که میخوایی باشه پهلوت
ارزوی خوشبختی دارم واسه هر دوتاتون زیر این سقف کبود
نور زندگیمو یه جاهایی دیدم دست بردم سمتش خدا گفت دست نزن واسه تزیینه
میترسم فکرم به جا قد نده خدا خیلی وقته نیست کائنات بد نده
مشکلا رو من نیستی ببینی چه چش تو چشمیم قد کوتاه قد بلند سرخ و سفید و مشکی
چشای بسته خسته از تموم شهر سیاه خونه دود نوره
دست شهر میریزه دونه دونه مثل گوله برف یه عکس با تو چسبیده تو سقف
زیر عکسات فندک میره بالا میسوزه با این شعله همه خاطره ها
روز به رو بی پناه تر میری به سمت تباهی بعد من هیچی نمیمونه اینجا جز سیاهی
دوباره یادت میشینه تو دل من و خاطراتت حیف دادم به بادش
از خیر ما گذشتی دل تو با ما نبود ارزو میکنم اونی که میخوایی باشه پهلوت
ارزوی خوشبختی دارم واسه هر دوتاتون زیر این سقف کبود
شهر از دور قشنگه ادماش از دورتر هرس مال دنیا مهر و عاطفه رو کور کرد
گه میشه روزات سپری ولی به یه روز خوبتر امید داری چون خدات میگه یالا بجنب زودتر
ظاهرن که عالیه ولی از باطن اواره اوضاع به هم ریخته خراب عین وضع بازاره
هرج و مرج تو خیابونای شهر مرد و زن جنگ و جنگ پی یه لقمه نون با دنگ و فنگ
به هر کی هرچی حال دادیم بیشتر هار شدن تک به تک داداشامون جلو چشامون فال شدن
اونایی که مدعی بودن تو رفاقت با مان جایی که گل باشن واسه ما تو چشممون خار شدن
همه دنبال منفعتن معرفت که رفته عقب جاشو پر کرد بی ولی الکی فقط میخندید با خود تو میجنگید تو تنهایی اینو میفهمی
دوباره یادت میشینه تو دل من و خاطراتت حیف دادم به بادش
از خیر ما گذشتی دل تو با ما نبود ارزو میکنم اونی که میخوایی باشه پهلوت
ارزوی خوشبختی دارم واسه هر دوتاتون زیر این سقف کبود