سقوط کردم سقوط کرد
طبقه ی اول یه دیوونهس
نا امیدی حاکم خونهس
جلو آینه وایساده و با خودش حرف میزنه
چی میگه نمیدونم فقط تند تند پلک میزنه
انگار میگه حالش بهم میخوره از این زندگی چرت ..
تنها همینجا میمونم
هیجا نمیرم
اینجا تو این خونم
ولی به تو خوش میگذره میدونم
مودبم و دور و برم حواسم به همه هست
زیاده محبتم
ولی با خودم بدم و
بعضیوقتا رد میدم موقتاً
که میشه نتیجهش یه دستبند
دست و مشت
تا کنیم ریش خشک
ظلم و جرم
وقته جنگه هر چی داری رو کن
نه شاهین نجفی ام نه مسیح علینژاد
من تن نمیدم به بی بی سیُ این دسیسه ها ..
احساس میکنم بوی گند میگیرم \:
یه گوشه میشینم فاز غم میگیرم
نیگا به ثانیه ها که ساعت چن میمیرم
منو بشناس بدون استخاره
حرفای تلخ من قصه سازه
هر کی داشتی بهت زده رفته
همه آدمای دورت پر زدن پیش
بجز گذری یا که خب سر زدن هیچ ..
چ ه د ذ
هنوزم نمیدونیم ما الفبا(:
اگه نخام باهاش بخوابم درارو قفل میکنه
دستاشو برام مشت میکنه
جناب قاضی ، شوهرم بهم تجاوز میکنه..