انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: ترجمه آهنگ sentimetal از winner
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
اين احساسى كه بدون استثنا هرشب
به من دست مى دهد
به دلايلى من از اين احساس متنفرم
سپس من سعى مى كنم كه دوباره به تو زنگ بزنم
كه شايد تو هم همين احساس را داشته باشى
elec
من درحال حاضر خيلى احساساتى شدم
من فقط به سقف خيره مى شوم
حتى اگر من نقاشى بكشم
روى يك بوم خالى
من كمى احساساتى هستم
اتاق كوچك من
امروز خيلى بزرگ شده است
براى من كه تنهايى در آن دراز بكشم
elec
داستانِ وقتِ خواب
ولالايى برايم بخوان
حتى اگر بخواهم كه بخوابم،
گوسفندها دائما دارند فرار مى كند
صداى پنجره هايى كه به هم مى خورند
مانند صداى رعد است
(اين صداها) امشب من را به وحشت مى اندازند
زنگ ساعت نيمه شب را اعلام مى كند
elec
اگر هم كه ماه خودش را به من نشان دهد
من از اينكه او را امروز ببينم خوشحال نمى شوم
با تكان دادن سرم دچار سرگيجه مى شوم
هيچ كسى در نزديكى من نيست
احساسات من رو به پايان است
اما من مى خواهم كه به فضا بروم
چه كسى مى تواند اين را بفهمد
كه وقتى مى گويم من مى خواهم كه بميرم، واقعا منظورم اين نيست
elec
اين احساسى كه بدون استثنا هرشب
به من دست مى دهد
به دلايلى من از اين احساس متنفرم
سپس من سعى مى كنم كه دوباره به تو زنگ بزنم
كه شايد تو هم همين احساس را داشته باشى
elec
من درحال حاضر خيلى احساساتى شدم
من فقط به سقف خيره مى شوم
حتى اگر من طراحى كنم
روى يك بوم خالى
من كمى احساساتى هستم
اتاق كوچك من
امروز خيلى بزرگ شده است
براى من كه تنهايى در آن دراز بكشم
elec
من فقط مى خواهم كه يك ستاره باشم
كه در آسمان معلق است
هيچ كار ديگرى انجام نمى دهد
به جز اينكه فقط بر خودش مى تابد
قلب من كه تاريك مى شود
با آمدن شبى تاريك
من تنها هستم، من مرددم
چه كسى من را در آغوش خواهد گرفت؟
elec
من آهنگ جاز را روشن مى كنم
مناسب اين موقعيت نيست، مثل رى چارلز
مثل اينكه دارم زير باران خيس مى شوم
صداى آهنگ در وجودم طنين مى اندازد
از گوش هايم تا انگشتان پايم
مراقب باش، مراقب باش، در اينستاگرام
عكس هاى بى معنى از لحظه اى كه مست هستى را پست نكنى
به دوست دختر سابقت زنگ نزن
با قلبى سرشار از احساسات
elec
اين احساسى كه بدون استثنا هرشب
به من دست مى دهد
به دلايلى من از اين احساس متنفرم
سپس من سعى مى كنم كه دوباره به تو زنگ بزنم
كه شايد تو هم همين احساس را داشته باشى
elec
من درحال حاضر خيلى احساساتى شدم
من فقط به سقف خيره مى شوم
حتى اگر من طراحى كنم
روى يك بوم خالى
من كمى احساساتى هستم
اتاق كوچك من
امروز خيلى بزرگ شده است
براى من كه تنهايى در آن دراز بكشم
elec
من نمى توانم تو را به دست بيارم
حتى اگر الان افسوس بخورم
نمى توانم تو را ببينم
مهم نيست چقدر تلاش كنم
ما قادر نخواهيم بود
كه براى هميشه شاد باشيم، درسته؟
elec
من درحال حاضر خيلى احساساتى شدم
من فقط به سقف خيره مى شوم
حتى اگر من طراحى كنم
روى يك بوم خالى
من كمى احساساتى هستم
اتاق كوچك من
امروز خيلى بزرگ شده است
براى من كه تنهايى در آن دراز بكشم
elec
اين احساسى كه هرشب بدون استثنا
به من دست مى دهد
به دلايلى من از اين احساس متنفرم