صفحهها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9
یا منُ ببر به خونتون
یا بیا به خونه ی ما
ﺍﺳﻪ ﺑﺮﻭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﯼ
ﺍﮔﻪ ﭘﯿﺪﺍﺵ ﺑﮑﻨﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺮﺩﯼ
ﺧﻼﺻﻪ ﺍﺧﺮ ﭘﯿﺪﺍﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﻣﯿتونستم نگاش میکردم
من آمده ام وای وای
من آمده ام
عشق فریاد کند
من آمده ام که ناز بنیاد کند
دختره همسایه شبای تابستون گاهی میومد روی بوم
هر دفعه یه گلی پرت میکرد میون خونمون
نگو نگو نمیام ؛ نگو نگووو نمیااام
امید و پر دادن دیگه سخته برام
مشق عشقای قدیمو میشه با تو خط خطی کرد
میشه شاه قصه هارو ی گدای پا پتی کرد
دیشب اومدم در خونتون نبودی
راستشو بگو کوجا رفته بودی ؟
يواش يواش دارم ميميرم براش*-*
اوني كه من ديدم نميشه از فكرشم درآم
مامانش همسايس پس بگو چكارس...
صفحهها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9