انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: رمان کابوس های یک قاتل
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
آلن داگلاس ، همسرش را جلوی چشم دو پسرش کشت و بعد،توسط پسر بزرگش به پلیس معرفی شد. پس از خاکسپاری

همسرش و اعدام آلن، همه چیز به حالت سابق برگشت.

اما چیزی در درون این دو پسر برای همیشه تغییر کرد ،چیزی که هرگز به حالت سابق بر نمیگشت...

***

همه مون میدونیم که قتل بده و قاتل ادم بدیه ، اما تا حالا فک کردین چرا بعضیا قاتل می شن؟

یه قاتل احساسات هم داره؟می تونه کسی رو دوس داشته باشه؟

می تونه به کسی کمک کنه؟می تونه برای دوست نیمه جونش زار بزنه؟

***

کوین یک قاتل نبود و نمیخواست باشد. کوین فقط یک بچه ی چهارده_پانزده ساله بود. یک بچه ی عصبی و دردسر ساز

که زندگی خیلی سختی را تجربه کرده بود.

کوین از آن بچه هایی بود که سر کلاس مزه می پراند و با شیطنت های شرورانه اش، معلم ها را عاصی می کرد.

از آن بچه هایی که نمره هایشان هیچ وقت از پانزده به بالا نمی رود . اما هیچ وقت هم مجبورنمی شوند یک سال تحصیلی را دو بار بگذرانند.

ادامشو بزارم؟