انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: "مادر..."..........
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم؛
خواهرم گفت:چرا چتری با خود نبردی؟

برادرم گفت:چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟

پدرم گفت:تنها وقتی که مریض شدی متوجه خواهی شد.

اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک میکرد؛گفت:باران احمق...


به احترام مادرت سپاس بده Heart