انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: آخرین جملات افراد با شغل های متفاوت قبل از مرگشان..!!!
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
یک الکتریسین: خوب حالا روشنش کن…



یک انسان عصر حجر: فکر میکنی توی این غار چیه؟



یک بندباز: نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره…



یک بیمار: مطمئنید که این آمپول بی خطره؟



یک پزشک: راستش تشخیص اولیه ام صحیح نبود. بیماریتون لاعلاجه…



یک پلیس: شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره…



یک جلاد: ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد…



یک جهانگرد در آمازون: این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست…



یک چترباز: پس چترم کو؟



یک خبرنگار: بله، سیل داره به طرفمون میاد…



یک خلبان: ببینم چرخها باز شدند یا نه؟



یک خونآشام: نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!



یک داور فوتبال: نخیر آفساید نبود!



یک دربان: مگه از روی نعش من رد بشی…



یک دوچرخه سوار: نخیر تقدم با منه!



یک دیوانه: من یه پرنده ام!



یک شکارچی: مامانت کجاست کوچولو؟…



یک غواص: نه این طرفها کوسه وجود نداره…



یک فضانورد: برای یک ربع دیگه هوا دارم…



یک قصاب: اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم…



یک قهرمان: کمک نمیخوام، همه اش سه نفرند…



یک کارآگاه خصوصی: قضیه روشنه، قاتل شما هستید!



یک مهندس کامپیوتر: هارددیسک پاک شده است…



یک گروگان: من که میدونم تو عرضه شلیک کردن نداری…



یک متخصص آزمایشگاه: این آزمایش کاملاً بی خطره…



یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه…



یک معلم رانندگی: نگه دار! چراغ قرمزه!



یک ملوان: من چه می دونستم که باید شنا بلد باشم؟



یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم…



یک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک: گفتی تا چند بشمرم؟











سپپپپااسسسسس و امتیاززززز