انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: دینام عشق
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
#PART1
#طراوت
به قطرات بارون که مثل همیشه روی شیشه روون بودن خیره شدم ...


چقد شبیه اشکای منن Smile

نفس عمیقی کشیدم و بغضم و قورت دادم ...

از خونه بیرون رفتم و چکمه هام و پوشیدم ...

کلاه هودیم و جلو کشیدم و مشغول راه رفتن تو  بارون پاییزی شدم ...

صدای خرچ خرچ برگا زیر پام ، گوشم و نوازش میکرد ...

پاییز فصل عاشقیه ولی چقد برای من غم انگیزه ...

خیابونای بالاشهر درست مثل خیابونای شانزلیزه بود ...

به یک سال گذشته فک کردم ...

مرگ مامان و بابا ...

بالا کشیدن ارث و میراث ...

شاید تقدیر ماعم این بوده .!!


#امیر

با تابش پرتو های آفتاب تو چشمم مژه هام رو باز کردم

و پتو رو کشیدم رو صورتم ...

طاق باز خوابیدن ک با حس پریدن یه گوریل رو شکمم
آخ بلندی گفتم و لپم و باد کردم ...

رونا: طلایی ... چشمات و وا کن که سحر ... تو چشم تو بیدار میشه ...
یا بیدار بشه ?

دستی رو موهای قهوه ایش کشیدم و لب زدم ...
امیر: چته سر صبحی عین گورول میپری رو شکم آدم ...

قهقه ای سر داد و گفت :
گورول؟؟?
داداش اون گوریل عه ...

چشمام و نازک کردم و گفتم :
حالا هر خری ک هست ...

بلند تر خندید و گفت:
گوریلِ خر ...?


منم همراهش قهقه زدم ک گفت:
خیلی دیوونه ای ..

لبخند پیروزمندانه ای زدم و گفتم:

اگع دیوونه نبودم ک داداش دوقلوی ت نمیشدم ...

با یاد آوردی چیزی ابروم ک بالا بردم ..
امیر: آرین رفته؟

_ آره کار داشت رفت ...

سنگینیش و رو شکمم حس کردم ک با خنده گفتم:
راحتی؟؟

ی نگاع ب وضعیتش کرد و گفت:
شوما ناراحتی دادا؟

خنده ای سر دادیم و به طرف پله ها حرکت کردیم ...

ادامه دارد ...?