انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: جزء از کل
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
نقد و بررسی جزء از کل

روزی نویسندگان و مورخان در آینده به این دوره از تاریخ نگاه می‌کنند و از رمانی صحبت می‌کنند که همه حتی خردسالان و سالمندان را منقلب کرده است. این رمان بی‌شک «جز از کل» نوشته‌ی «استیو تولز» رمان‌نویس استرالیایی خواهد بود که از اعماق وجود انسان‌ها سخن می‌گوید. «جز از کل» درامی خانوادگی است که ترس، انتظار و زندگی را به شکل متفاوتی معنا می‌کند و به تصویر می‌کشد و هر پاراگراف آن، خود داستانی تأمل‌برانگیز است.

جزء از کل 1

درباره کتاب جزء از کل
کتاب جز از کل بانام انگلیسی A fraction of the whole اثر «استیو تولتز» در سال 2008 منتشر شد. این کتاب یکی از موفق‌ترین آثار ادبیات استرالیا است که در مدت‌زمان کمی توانست به‌عنوان یکی از پرفروش‌ترین آثار نیویورک‌تایمز و آمازون شناخته شود. این کتاب روایت دو نسل از خانواده‌ی «دین» است که با کارهای عجیب‌وغریب و گاها جنایی و ترسناک در میان مردم کشور استرالیا شناخته شده‌اند. «مارتین دین»، «تری دین» و «جسپر دین» سه ضلع مثلث این کتاب محبوب و تأثیرگذار هستند که از زمان جنگ جهانی دوم تا اوایل قرن بیست و یکم در استرالیا، پاریس و تایلند زندگی می‌کنند. نشر چشمه نسخه‌ی الکترونیک این کتاب را در اختیار فیدیبو قرار داده است و دانلود کتاب جز از کل در همین صفحه موجود است.
کتاب جز از کل بزرگ‌ترین رمان تاریخ استرالیا است که در سال 2008 نامزد جایزه‌ی من بوکر شد. در این سال رمان «ببر سفید» نوشته‌ی «آراویند آدیگا»، نویسنده‌ی هندی-استرالیایی برنده‌ی این جایزه شد در حالی که برخی از منتقدان بر این باور بودند کتاب «استیو تولتز» هم شایسته‌ی دریافت این جایزه‌ی بود. این کتاب تنها یک رمان جذاب نیست بلکه اظهارنظرهایی فلسفی درباره‌ی زندگی بشر است که با قلم جادویی به نگارش درآمده است. نویسنده شخصیت‌های این قصه را باکمی اغراق در میان داستانی پرفرازونشیب قرار داده و آن‌ها را محکوم به زندگی و ادامه‌ی حیات کرده است. این رمان بلند درباره‌ی آزادی، روح، عشق، مرگ و معنای زندگی صحبت می‌کند و با چنین جملات میخکوب کننده‌ای شروع می‌شود: «هیچ‌وقت نمی‌شنوید ورزشکاری در حادثه‌ای فجیع حس بویایی‌اش را از دست بدهد.اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسان‌ها بدهد،مه البته این درس هم به هیچ درد زندگی آینده‌مان نخورد ،مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد،فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش. درس من؟ من آزادی‌ام را از دست دادم...»
خلاصه داستان جزء از کل
«مارتین» و «تری» دو برادر از یک خانواده‌ی معمولی استرالیایی هستند که در ابتدا شبیه به همه‌ی مردم عادی زندگی می‌کنند ولی پس از مدتی «تری» به یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های ورزشی استرالیا تبدیل می‌شود و تمام مردم را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. او باوجود آنکه قهرمان مردمش می‌شود ولی زندگی‌اش با یکی از زندانی‌های تبهکار استرالیایی گره می‌خورد و راهی زندان می‌شود. «مارتین»، برادر او پس از سوزاندن کل شهر در حالی که در این فکر است برادرش در سلول انفرادی تاریک زندان شهر در حال سوختن است و او را برای همیشه ازدست‌داده است خانه خود را ترک می‌کند و با فصل جدیدی از زندگی در پاریس روبه‌رو می‌شود.
«مارتین دین» شخصیت متفکر و عجیب داستان «جزء از کل» در هرلحظه از این داستان در حال کنکاش و واکاوی شخصیت خود و دیگران است. او ذهنی مملو از سؤال دارد و همواره با خود درگیر است و همیشه به دنبال این است که چرا انسان به وجود آمده است و درنهایت سرنوشت او چیست؟ او باوجود تمام این اندیشه‌های بی‌پاسخ، در جوانی در شهر پاریس با موجودی به نام «جاسپر دین»، پسرش روبه‌رو می‌شود و خود را در مقام تربیت و تعلیم یک بشر دیگر می‌بیند. زندگی این پدر و پسر که شبیه به خطی موازی است داستان پرکشش «جزء از کل» را شکل می‌دهد.
درباره استیو تولتز
«استیو تولتز» Steve Toltz نویسنده‌ی استرالیایی سال 1972 در سیدنی به دنیا آمد. او در جوانی تحصیلاتش در دانشگاه نیوکاسل را به سرانجام رساند و در آن سال‌ها چند شعر و داستان کوتاه نوشت که چندان موفق نبودند. او پیش از آنکه به‌عنوان نویسنده‌ای برجسته شناخته شود به مونترال، ونکوور، نیویورک، بارسلونا و پاریس سفر و شغل‌های مختلفی را تجربه کرد. او مدتی به فیلم‌برداری، بازاریابی و آموزش زبان انگلیسی مشغول بود و زمانی که برای شرکت در یک مسابقه‌ی نویسندگی قلم را در دست گرفت شاهکار «جزء از کل» را خلق کرد.
«استیو تولتز» نبوغ بی‌نظیرش را در اولین کتابش نشان داد و خوانندگان ادبیات داستانی را متحیر کرد. او نوشتن داستان را ادامه داد و سال 2015 کتاب ریگ روان را منتشر کرد که این داستان هم با ترجمه‌ی «پیمان خاکسار» به فارسی منتشر شده است.
ترجمه کتاب جزء از کل به فارسی
کتاب «جزء از کل» را «پیمان خاکسار» به فارسی ترجمه کرده است و نشر چشمه آن را در سال 1393 منتشر کرده است که کتاب الکترونیکی جز از کل در همین صفحه برای دانلود و خرید موجود است. این کتاب پرطرفدار یکی از عناوین پرفروش سال‌های اخیر است که در لیست کتاب‌های محبوب و پرفروش فیدیبو نیز قرار دارد. یکی از دلایل محبوبیت این اثر در میان خوانندگان فارسی‌زبان، ترجمه‌ی خوب و خواندنی «پیمان خاکسار» است که توانسته است جان مطلب را ادا کند. این مترجم معروف ایرانی سال 1354 در تهران به دنیا آمد و تحصیلاتش را در رشته‌ی سینما به سرانجام رساند. او مدتی را به‌عنوان تدوینگر مشغول به کار بود و تدوین چندین اثر سینما و تلویزیون را در کارنامه‌ی هنری‌اش دارد. «خاکسار» از سال 1385 فعالیت در حوزه‌ی ترجمه را آغاز کرد و در مدت‌زمان کوتاهی توانست به موفقیت‌های مثال‌زدنی دست یابد. او آثار معروفی ازجمله «اتحادیه‌ی ابلهان» اثر «جان کندی تول»، «برفک» اثر «دان دلیلو» و «مادربزرگت رو از اين‌جا ببر!» اثر «ديويد سداريس» را در سال‌های اخیر ترجمه کرده و به‌عنوان مترجمی توانا شناخته شده است. ترجمه‌ی کتاب «جزء از کل» بار دیگر سبب درخشش نام این مترجم شد، «خاکسار» درباره‌ی این اثر گفته است: «جز از کل کتابی است که هیچ وصفی، حتا حرف‌های نویسنده‌اش، نمی‌تواند حق مطلب را ادا کند...خواندن جزء از کل تجربه‌ای غریب و منحصربه‌فرد است. در هر صفحه‌اش جمله‌ای وجود دارد که می‌توانید آن را نقلش کنید. کاوشی است ژرف در اعماق روح انسان و ماهیت تمدن. سفر در دنیایی است که نمونه‌اش را کمتر دیده‌اید. رمانی عمیق و پرماجرا و فلسفی که ماه‌ها اسیرتان می‌کند. به نظرم تمام تعاریفی که از کتاب شده نابسنده‌اند. این شما و این جز از کل.»
کتاب «جزء از کل» را علاوه‌بر نشر چشمه، انتشارات نیک فرجام با ترجمه‌ی «زهرا یعقوبیان» و انتشارات آتیسا با ترجمه‌ی زهره قلی پور ترجمه کرده است.



جزء از کل 1
در بخشی از کتاب جزء از کل می‌خوانیم
فکر وحشتناکی بود، این که بالاخره یک روز خواهد مرد، این که قولی داده بودم که دیگر داشت خفه‌ام می‌کرد.
چه طور می‌توانستم این مسیر را بروم بی‌آنکه این زشت‌ترین فکر را از سرم دور کنم: «هی، مامان، زود باش بمیر!» تری گفت دیگر نروم خانه‌اش. بنا بر اصرار او، بسته به فصل، موقع کریکت یا راگبی همدیگر را می‌دیدیم. در طول بازی‌ها تری جزئیات گروتسک تعاونی دموکراتیک را برایم شرح می‌داد: این که چه طور هميشه شیوه‌شان را تغییر می‌دادند. هرگز یک کار را دو بار نمی‌کردند، يا اگر می‌کردند از یک مسیر دیگر می‌رفتند. مثلاً یک‌بار دو بانک را پشت سر هم زده بودند. اولی صبح بوده و همه کلاه دوچشمی سرشان گذاشته‌اند و کارمندها و مشتری‌ها را وادار کرده‌اند دمر بخوابند روی زمین. دومی زمان ناهار بوده و ماسک گوریل گذاشته‌اند و موقع دزدی فقط باهم روسی حرف زده‌اند و کارمندها و مشتری‌ها را وادار کرده‌اند دست‌به‌دست هم بدهند و به شکل دایره بایستند. سریع بودند. موفق بودند. و از همه مهم‌تر، ناشناس بودند. این ایده‌ی هری بود که تمام اعضای باند چند زبان باد بگیرند، حالا نه کامل، در حدی که برای دزدی لازم است: «پول رو بده.» «به شون بگو دستاشون رو بگیرن بالا.» «بریم.» از این جور چیزها. هری نابغه‌ی گمراه کردن ملت بود. مایه‌ی تعجب بود که این‌همه حبس کشیده بود. چند تا خبرچین پلیس هم پیدا کرده بود و به شان اطلاعات غلط می‌داد. برای یکی دو دشمن قسم‌خورده‌ی هری هم‌فکری کرده بودند، در آسیب‌پذیرترین حالت به شان حمله می‌کردند، وقتی که بیشتر از دو غذا روی اجاق داشتند.
تنها مشکل تأسیس تعاونی دموکراتیک، آرزوی دیرینه‌ی هری، تشدید پارانویای بی‌همتایش بود. کسی نمی‌توانسته برود پشتش! تمام مدت جوری راه می‌رفته که پشتش به دیوار باشد و اگر مجبور می‌شده به فضای باز برود مثل فرفره دور خودش می‌چرخیده. در جمعیت وحشت برش می‌داشته و وقتی میان آدم‌ها گیر می‌افتاده دچار اسپاسم‌های عضلانی شدید می‌شده. خنده‌دارترین صحنه وقتی بوده که مجبور می‌شده در فضای باز ادرار کند.
نمی‌رفته پشت درخت چون پشتش بی‌دفاع می‌شده؛ روبه‌جلو تکیه می‌داده به درخت، اسلحه به دست. در خانه هم کلی طناب و زنگ بسته بوده به همه‌جا تا اگر کسی خواست وارد اتاقش شود آژیر دست سازش به صدا دربیاید. هر روز روزنامه‌ها را چک می‌کرده تا ببیند اسمی از او برده‌اند يا نه. با چشمان از حدقه درآمده مثل دیوانه‌ها ورقشان می‌زده.
هری یک‌بار به من گفت «ارزش اخبار روزانه رو دست‌کم نگیر، همین اخبار جون خیلی از آدم‌های تحت تعقیب رو نجات داده. پلیس هميشه می‌خواد به همه ثابت کنه داره پیشرفت می‌کنه: طرف فلان جا مشاهده شده. فلان نشانه رو فلان جا پیدا کردیم، این‌ها رو بگذار کنار گرسنگی سیری‌ناپذیر مردم برای اخباری که هیچ ربطی به شون نداره و حالا بهترین چیز رو برای فراری یی که روی دور خلافه به دست آورده‌ی.