انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: داستان|خوزه و بري|
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
به نام خدا

وقتی خوزه ۱۶ ساله بود به خاطر یک قتل درجه دو به ۲۰ سال زندان محکوم شد. او بعد از گذراندن کل دوران بزرگسالی خود پشت میله های زندان، زمان زیادی داشت تا به اشتباهات نوجوانی خود فکر کند. او در کلاس های معتبر کالج در داخل زندان شرکت کرد و در وبسایتی ثبت نام کرد که آن ها را با کسانی که مایل بودند دوست مکاتبه ای آن ها شوند آشنا می کرد. خوزه با بری موریس آشنا شد. آن ها نامه هایی برای هم می نوشتند که ۲۰ – ۲۵ صفحه بود.

بری هیچ عکسی از خوزه ندیده بود، اما عاشق او شده بود. او احساس کرد خوزه با وجود تجاربی که دارد ارزش زیادی برای زندگی دارد و بلوغی در او می دید که هرگز در مردان دیگر ندیده بود. بعد از یک سال نامه نگاری، بری او را در زندان ملاقات کرد. یک سال بعد از ملاقات، تماس تلفنی و نامه نگاری، خوزه از بری خواستگاری کرد. آن ها در سال ۲۰۱۳ وقتی هر دو ۲۳ ساله بودند ازدواج کردند. بری قصد داشت به دانشگاه پزشکی برود و منتظر آزادی خوزه بماند. خوزه در سال ۲۰۲۰ آزاد خواهد شد.
هوف
چرت بود بدون دیدن شاید بشه عاشق شد
ولی احتمالش کمه