انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: شعر بگو شعر بشنو ،فقط شعر عربی :]
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
از تلخ‌ترین جملات تاریخ ادب ، شاید عبارتی از کتاب «انّی راحلة» #یوسف_السباعی باشه ، جایی که دختری عاشق رو ، به زور به عقد مرد دیگه‌ای در میارن. وقتی حلقه رو به دستش میندازن ، میگه هرگز گمان نمی‌کردم که آدمیزاد «يُمكنُ أن يُخنقَ من إصبعه» ، ممکن است از انگشتانش هم به دار آویخته شود»
بعد شي رجعه انتهه البيناتنه
لا اسفنه ايفيد ، لا دمعاتنه
ما يرجعنه الندم ، احنه داخلنه انهدم
و مر قطار الشوق عده و فاتنه
احنه من خاطر علاقتنه انكسر
ما اتنازلنه ، و لا بينه انجبر
صار همنه الغلط من عدمن بدر
طبعا تسئ الامور
احنه مالينه الغرور
و كلمه ما نتحمل اثنيناتنه
بعد شي رجعه انتهي البيناتنه
العشق يعني التفاني ، التضحيات
و ما يدوم الي ابوفه و نكران ذات
احنه ما قدسنه حتي الذكريات
طبعا تسئ الامور
احنا مالينه الغرور
و كلمه ما نتحمل اثنيناته
بعد شي رجعه انتهي البيناتنه

الشاعر رائد ابوفتيان
كيف يتمُّ إقناع الغُصن المُكسور أن الرّيح قد اعتذرت؟

" چگونه میتوان به شاخه ی شکسته فهماند
ک باد عذر خواهی کرد ؟ "

" عذر خواهی او چیزی را درست نمیکند : ]  "
لن أنسی ، کلا ، فأنا ببساطة أقول لك:
لم اعرف احداً في حیاتي مثلك ،
ابداً ابداً...
لم اقترب من أحد کما اقتربت منك ابداً
ولذلك لن انساك ، لا....
إنك شيء نادر فی حیاتي
بدأت معاك و یبدو لي أنني سأنتهي معك..



هرگز فراموش نخواهم کرد ، هرگز...
ساده به تو می‌گویم:
در تمام زندگی‌ام همانند تو کسی را نشناختم،
هرگز هرگز...
هرگز به کسی، مانند تو اینچنین نزديك نشده‌ام
به این خاطر است
که فراموشت نخواهم كرد، نه...
تو در زندگی‌ام چیزی بی‌نظیری،
با تو آغاز كردم
و گویی که با تو به پایان خواهم رسید...


#غسان_کنفانی
از نامه‌های غسان‌کنفانی به #غاده_السمان
و لأنّك تحبني فإن العالم صار أكبر
و السماء أوسع
و البحر أكثر زرقة
و العصافير أكثر حرية
و أنا ألف ألف مرة أجمل..

و چون «تو» مرا دوست می‌داری، جهان بزرگ‌تر شده است
و آسمان فراخ‌تر
و دریا آبی‌تر
و گنجشکان آزاد و رهاتر
«و من هم، هزار هزار بار زیباتر شده‌ام...»

#سعاد_الصباح
هزني ألشوگ گوة
وأشتهيت أنحب
أنة مرتب عشك
وأسهر للمرتب
سولفلي عشگ حتة أستلذ بالليل
أسولفلك غزل مايعتگ ويخرب ..
إني شجرة فرح..
وإذا بخریف صاعق یضربني حتی الجذور..

درختی از شادی‌ام...
ولی ناگاه، با خزانی رعدآسا، تا ریشه می‌سوزم...

#محمد_الماغوط
"تركتُ لَك الكثير مني في أغنية؛ إِسمَعني!"

مقدار زیادی از خودم را درون آهنگی
برایت جا گذاشتم؛ به من گوش کن...
(16-05-2021، 9:50)מַברִיק نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
"سنَحیا بعد کُرباتنا ربیعا، کاننا لم نذق بالأمس مُراً"


پس از اندوه‌های‌مان همچون بهار زنده خواهیم شد، انگار که هرگز مزه‌ی تلخی را نچشیدیم

عیونك مثل الحكومة لا عدل، لارحمه، لا مساوا...

چشمانت مانند حکومت هستند،بی رحم،بدون عدالت ، و بدون برابری...
بین اشتاگلک، بین ارد اراضیک
بین ارد افتهم روحی شوجها
عثر بیه الحنین و اشتهی انساڪ
و فزن و الگی لچماتی اشوسعا
درت وجهڪ و احس ابگلبڪ النار
و صوت الضلوعڪ المحد سمعا
حرت ما بین تمشی و بین تنعاف
و بین اطباعڪ المحد جرعها
مزاجڪ و شکوڪ و هوسه البال
انته بعقلڪ ، ابنفسڪ زرعها
تتعب لو طحت ، تنشاف مکسور
افکار الجامه  ما تندل صدعها
شنهی اتحبنی و عمرنه امخلص افراگ
مشاعرنه شنو ابرأیڪ نفعهه
لا انت تجی و لا راید انساڪ
و لا روحی لگت واحد قنعها
تندل حزنی ، بس ما تندل اتعیش
حیاتڪ خلصت مبهم وضعها
لا خنتڪ و لا بایعنی و ارتاح
افکاری مشتته و یصعب جمعها
اتحب اتعیش دور اللی یطیحون
و روحڪ بلعشگ بارد طبعها
صح اشتاگلڪ ، بس ما احس بیڪ
روحی الرادتڪ زاید وجعها

سجاد الغریب
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10