انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: شعر بگو شعر بشنو ،فقط شعر عربی :]
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
سلام
ماه پربرکت رمضان مبارکمون باشه :}
و پیشاپیش عیدمون مبارک :}
احوال شریف ایشالا ک خوب باشین :}


• فقط شعر عربی
• اگ دوست داشتی با معنی هم میتونی بفرستی
•اگ دوست داشتی میتونی اسم نویسنده رو هم ذکر کنی

[خاستم مشاعره عربی بزارم ،ولی خب شاید برا خیلیا سخت باشه ]

موفق باشین و ایشالا ک لذت ببرین و با جملات و اشعار قشنگی رو ب رو بشین :]
اتبعني اتبعني
بقدر ما يتعلق الأمر بالحب
بقدر ما يتعلق الأمر بالحب
الظلام هو قطعة الشيطان المفقودة
مرشدنا هو نور حبك
حین يقول
العاشق لمعشوقته:
«اني أعبدك»
فإنّه يؤكد [دون أن يدري]
أن الحب ديانة ثانية...

وقتي عاشق به معشوق می‌گوید:
«تو را می‌پرستم»
[بی‌‌آنکه بداند] تصدیق می‌کند
عشق، دینِ دوم است

#نزار قبانی
تمنيت كثيرا أن تكوني بجانبي الان،
لكنك لست كذلك
بل انت هناك
و هناك لا يدري كم هو محظوظ..



خیلی دلم خواست که حالا کنارم باشی
اما نیستی
تو آنجایی
و «آنجا» نمی داند که چقدر خوشبخت است..
لا ثيابي..
ولا حقول القطن الشاسعة،
تغطي كلماتكَ الباردة..



نه لباس‌هام..
و نه مزارع پهناور پنبه،
می‌توانند کلمات سرد تو را
بپوشانند..
خُذي كُلَّ شَيءٍ تَريدينَهْ و اِترُكي لي لُغَتي
فاَنا بحاجَةٍ حينَ تَكونينَ مَعي
اِلىٰ لُِغَةٍ جَديدَةٍ اُحِبُّكِ بها
و اُمَشِّطُ شَعرَكِ بها و اَغسِلُ اَقدامَكِ بها
و اُغَطّيكِ بحَنانِ حروفِها،عِندَما تَنامينْ


#نـزار_الـقــبـانــي
مذ أحببتك..

‏صار العالمُ أجملَ ممّا كان!

‏الوردُ ينام على كتفي!

‏والشّمس تدور على كفّي!

‏و الليلُ، جداول من ألحان !

از آن دم که دوستت داشتم..
جهان، از آنچه بود، زیباتر شد!
گل‌ها روی شانه‌هایم به خواب می‌روند!
خورشید بر کف دستانم می‌چرخد!
و شب، جویبارهایی از نواهاست!
حزنک لا یُلام، انا لو کنتُ حزنًا لتمنّیتُ ان اسکنَ صدرَک

اندوهت را ملامتی نیست،
من هم اگر اندوه بودم، آرزو داشتم در سینه‌ات بنشینم.
اُنادي عَلىٰ امرأةٍ مِن نُحاسْ
عَلىٰ شَفَّةٍ ماتَ فيها اللَهيبْ
اُنادي،عَلىٰ ناهِدٍ لا يَدُرِ الحَليبْ
اُنادي عَلَيكِ و اَنتِ اَمامي و اَحفِرُ،اَحفِر،
فوقَ بَياضَ الرُخامِ و لا مِن مُجيبْ


#نـــزار_قــبــانــي
"سنَحیا بعد کُرباتنا ربیعا، کاننا لم نذق بالأمس مُراً"


پس از اندوه‌های‌مان همچون بهار زنده خواهیم شد، انگار که هرگز مزه‌ی تلخی را نچشیدیم
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10