انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ]
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57
آن کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع
جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود
ﺩﻝ ﻫﻤﭽﻮ ﺳﻨﮕﺖ ﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻪ  ﺁﺏ ﭼﺸﻢ ﺳﻌﺪﯼ 
ﻋﺠﺐ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻧﮕﺮﺩﺩ ﮐﻪ ﺑﮕﺮﺩﺩ ﺁﺳﯿﺎﺑﯽ
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
تا گشودم نامه اش را سوختم در انتظار
کاش قاصد میگشود این نامه سر بسته را
آن‌ چنان محو کـه یک دم مژه برهم نزنی
مژه برهم نزنم تا کـه ز دستم نرود
ناز چشم تـو بـه قدر مژه بر هم‌ زدنی ..
یوسف رویی، کزو فغان کرد دلم
چون دست زنان مصریان کرد دلم
ز آغاز به بوسه مهربان کرد دلم
امروز نشانه غمان کرد دلم
میان خورشیدهای همیشه
زیبایی تو لنگریست
خورشیدی که از سپیده‌دم
همه ستارگان بی‌نیازم می کند ..
در رهگذر باد چراغی که تراست
ترسم که بمیرد از فراغی که تراست
بوی جگر سوخته عالم بگرفت
گر نشنیدی، زهی دماغی که تراست
تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را
دیدار به دل فروخت، نفروخت گران
بوسه به روان فروشد و هست ارزان
آری، که چو آن ماه بود بازرگان
دیدار به دل فروشد و بوسه به جان
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57