انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ]
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57
می روی و خطاست این، شیوه نابجاست این
قهر ز من چه میکنی؟ بهر تو همچو من کجا؟ 
از دل تنگ اسيران قفس ياد كنيد
اي كه داريد نشيمن به لب بامي چند
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
روزگاریست که در دشت جنون خانه ی ماست
عهد مجنون شد و دور دل دیوانه ی ماست
ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺷﻌﺮﯼ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺳﺤﺮ ﻭ ﭘﺮﯼ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻣﺎﻧﯽ
ﺑﻪ ﺍﻓﺴﻮﻥ ﮐﺪﺍﻣﯿﻦ ﺷﻌﺮ ﺩﺭ ﺩﺍﻡ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﯼ
یک نگاهت به من اموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از هنجره ها می فهمند
دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من
گر از قفس گریزم، کجا روم؟ کجا من؟
کجا روم که راهی به گلشنی ندارم
که دیده برگشودم به کنج تنگ نا من
نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من
نیست هیچ رنگی تا بگوید با من
اندکی صبر سحر نزدیک است
هر دم این بانگ بر ارم از دل
وای این شب چقدر تاریک است
توام سررشته داری، گر پرم سوی تو معذورم
که در دست اختیاری نیست مرغ بند بر پا را
من از کافرنهادیهای عشق ، این رشک می‌بینم
که با یعقوب هم خصمی بود جان زلیخا را
به گنجشگان میالا دام خود، خواهم چنان باشی
که استغنا زنی ، گر بینی اندر دام ، عنقا را
اگر دانی چو مرغان در هوای دامگه داری
ز دام خود به صحرا افکنی، اول دل ما را
نصیحت اینهمه در پرده ، با آن طور خودرایی
مگر وحشی نمی‌داند، زبان رمز و ایما را
ای خردمند که گفتی نکنم چشم به خوبان
به چه کار آیدت آن دل که به خوبان نسپاری؟ 
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57