انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: شرح و تحلیل ستایش فارسی دهم
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
بسم الله الرحمن الرحیم

شرح و تحلیل ستایش فارسی دهم


1-به نام کردگار هفت افالک که پیدا کرد آدم از کفی خاک
قلمرو زبانی : پیداکرد: آفرید/ در مصراع اول فعل به قرینه لفظی حذف شدهاست: به نام کردگار هفت افالک
]شروع می کنم.[
قلمرو ادبی: کردگار هفت افالک: کنایه از خداوند
قلمرو فکری: سخنم را به نام آن خداوندي آغاز میکنم که آفرینندهي آسمان ها است. خداوندي که از مشتی
خاک، انسان را آفریده است.
2-الهی فضل خود را یار ما کن ز رحمت یک نظر در کار ما کن
قلمرو زبانی: بخشش، کرم
قلمرو ادبی: کار،یار: جناس / نظر در کار کسی کردن: کنایه از توجّه کردن و عنایت به او / واج آرایی »آ«
قلمرو فکری: پروردگارا ! فضل خودت را همراه ما قرار بده و با رحمتت به کار و کردار ما توجّه کن.
3 -تویی رزّاق هر پیدا و پنهان تویی خلّاق هر دانا و نادان
قلمرو زبانی: رزّاق: روزي دهنده / خلّاق: آفریدگار
قلمرو ادبی: پیدا و پنهان : مجاز از همه موجودات / پیدا و پنهان: تضاد/ دانا ، نادان : تضاد
قلمرو فکری: پروردگارا !تو روزي دهندهي همهي موجودات آشكار و پنهان ) همهي موجودات( هستی. تو
آفرینندهي هر انسان دانا و نادان ) همهي انسان ها ( می باشی.
4 -زهی گویا ز تو ، کام و زبانم تویی هم آشکارا ، هم نهانم
قلمرو زبانی: حذف فعل به قرینه معنایی در مصراع اول: زهی گویا ]است[ / زهی:شبه جمله است . هنگام
تشویق و تحسین به کسی گفته می شود؛ خوشا، آفرین
قلمروادبی: کام و زبان: مجاز از دهان / واج آرایی »م« / آشكار، نهان : تضاد
قلمرو فکری : چه خوش که دهانم به حمد و ستایش گویاست. تو تمام وجود من هستی.
)معناي دیگر مصراع اول: چه خوش است که قدرت ِ سخن گفتن من از توست(
5-چو در وقت بهار آیی پدیدار حقیقت ، پرده برداری ز رخسار
قلمرو زبانی: آیی : شوي / رخسار : چهره / حقیقت: به راستی، حقیقتاً
قلمرو ادبی: پرده برداشتن: کنایه از آشكار کردن / رخسار: مجاز از وجود
قلمروفکری: پروردگارا ! وقتی قدرت تو در سرسبزي بهار جلوه می کند به راستی مثل این است که از چهرهات
نقاب را برداشته اي تا دیگران گوشه اي از جمال تو ببینند.
6-فروغِ رویت اندازی سوی خاک عجایب نقش ها سازی سوی خاک
قلمرو زبانی: عجایب: جِ عجیب / نقش: نقاشی / عجایب نقش ها: ترکیب وصفی مقلوب ) نقش هاي عجیب(
ە جمال الهی / روي، سوي: جناس ناهمسان/ خاک: مجازاً زمین / عجایب قلمرو ادبی: فروغ: استعاره از جلو
نقش ها: استعاره از پدیده ها و تصویرهاي زیبا
قلمرو فکری: پروردگارا! اگر روشناییِ چهرهزیبایت را برجهان بتابانی، تصویرها و نشانههاي شگفتآور و تازهاي
رسم میکنی.
7 -گل از شوقِ تو خندان در بهار است از آنش رنگ ها ی بی شمار است
قلمرو زبانی: : از آن: به این خاطر
قلمرو ادبی: خندان شدن گل: تشخیص /خندیدن گل: مجاز از شكفتن / مصراع دوم: حسن تعلیل
قلمرو فکری: پروردگارا ! گُل به سبب آرزومندي و دل بستگی به تو در بهار شكوفا میشود و به علت اشتیاق
به تو، رنگهایش قابل شمارش نیست.
8 -هر آن وصفی که گویم، بیش از آنی یقین دانم که بی شک ، جانِ جانی
قلمرو زبانی: جانِ جان: اصل و گوهر/ یقین: یقیناً
قلمرو ادبی: آن، جان: جناس
قلمرو فکری: پروردگارا! هر ستایش و توصیفی که در وصف تو بگویم تو برتر از آن هستی. من مطمئن هستم
که بیتردید جانِ جان ها هستی.
9-نمیدانم ، نمیدانم ، الهی تو دانی و تو دانی ، آنچه خواهی
قلمرو ادبی : واج آرایی»ن«
قلمرو فکری: خداوندا، اندیشۀ اندک من از درک بزرگیِ تو ناتوان است ) من دربارهي شكوهمندي و جایگاهـت
هیـچ سخنی نمیتوانم بگویم( و فقط تو، به رازهاي آفرینش آگاهی داري .