انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: هفت وادی «منطق الطیر» بر پایه‌ی بیتی از مولانا
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
هفت وادی «منطق الطیر» بر پایه‌ی بیتی از مولانا 1

هفت وادی «منطق الطیر» بر پایه‌ی بیتی از مولانا



دکتر حسن بلخاری در چهارمین مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ی عطار به بررسی شرح عرفانی هفت شهر عشق در آثار عطار پرداخت. این درس گفتار عصر چهارشنبه (۲۶ مرداد) در مرکز فرهنگی شهر کتاب برپا ‌شد.

دکتر حسن بلخاری در ادامه سخنانش گفت: هفت وادی «منطق الطیر» را برپایه‌ی بیتی از مولانا «هفت شهر عشق» نامیده‌اند. آن بیت چنین است: «هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم». اما می‌دانیم که قطعا این بیت از مولانا نیست و یک اشتباه مشهور است که باید ماهیت آن روشن شود. بسیاری از بزرگان هم این اشتباه را کرده‌اند و این بیت را از مولانا دانسته‌اند.

تقریبا چهل سال پس از مولانا و در سال ۷۱۲ هجری قمری، احمد سپهسالار رساله‌ای در شرح احوال او نوشت. از دید بسیاری از محققان، این رساله یکی از مستند‌ترین نوشته‌ها درباره‌ی مولاناست. در رساله‌ی سپهسالار تنها یک بار نام عطار آمده است، آن هم در جایی که می‌خواهد مبحث «حلول و اتحاد» را از نظر مولانا رد کند. آن بیت منسوب به مولانا، در این رساله نیست. در کتاب «مناقب‌العارفین» افلاکی نیز که دومین منبع مهم برای شناخت مولانا است، باز بیت «هفت شهر عشق» نیامده است. این را نیز باید گفت که مناقب‌نویسانی چون سپهسالار و افلاکی، مبنای روایت خود را گرایش‌های عرفانی مولانا قرار داده‌اند. آنها‌ گاه به ذکر روایاتی از مجالس مولانا پرداخته‌اند که خود در آن مجلس بوده‌اند و گاهی با یک واسطه روایت خود را نقل کرده‌اند. آنچه این دو می‌گویند، تقریرات پنهان و آشکار مولانا را در خود دارد. آنهایی هم که پس از مولانا آمده‌اند، به استناد روایات این دو کتاب، درباره‌ی او سخنی گفته‌اند.

ارادت و دلبستگی مولانا به عطار

نکته اینجاست که مولانا در کتاب «مثنوی»، تنها یک جا از عطار نام می‌برد؛ آن هم در دفتر ششم و هنگام بازگویی قصه‌ی سلطان محمود. در «دیوان شمس» نیز چند جا ذکر عطار آمده است. همین‌ها نشان دهنده‌ی این است که مولانا ارادت عظیم به عطار داشته است. به هر روی، اگر صرف جست‌وجو در آثار مولانا سبب شود که بگوییم تعبیر «هفت شهر عشق» از مولانا نیست، البته کار پژوهشی خوبی است. اما جدای از این، واقعیت آن است که تعبیر «ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم» به شعرهای سست «سلطان ولد» ـ پسر مولانا ـ شبیه است تا بیتی از خود مولانا.

مولانا بسیار بالا‌تر از این‌ها سخن می‌گوید. او نه تنها هفت کوچه، که هفت منزل آسمان را پشت سر گذاشته است. نوسالکان می‌توانند بگویند که ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم، اما کسی به عظمت مولانا را نشاید که این گونه سست سخن بگوید. نگاه عظیم مولانا به عطار در «مناقب‌العارفین» افلاکی بسیار ظهور دارد. پس نباید در ارادت خالصانه‌ی مولانا به عطار شک کنیم و تردید به خود راه دهیم. مولانا، سنایی و عطار را با هم می‌دیده است و هر جا نام سنایی را می‌آورد، از عطار نیز یاد می‌کند.

به دلیل سیطره‌ی اندیشه و کلام شگرف سهروردی، عطار از او نیز تاثیر پذیرفته است. سهروردی رساله‌ای به نام «صفیر سیمرغ» دارد. در این رساله، که به زبان فارسی نوشته شده است، ماجرای سیمرغ و مرغ هدهد آمده است. می‌دانیم که تمامی سخن «منطق الطیر» عطار، درباره‌ی سیمرغ و رهسپاری مرغان برای رسیدن به اوست. اینکه عطار هدهد را پیشوای مرغان برای رفتن نزد سیمرغ قرار می‌دهد، تاثیر پذیرفته از رساله‌ی «صفیر سیمرغ» سهروردی است.

اتفاقا شمس تبریزی نیز در «مقالات» اشاره‌ای به سیمرغ دارد. البته نمی‌توان گفت که عطار از این اشاره متاثر است؛ چون مرگ عطار پیش از ظهور شمس بوده است. پس عطار متاثر از شمس نیست. اما به هر حال شمس هم از سیمرغ سخن گفته است. احتمالا شمس از رساله‌ی «بحر الحقیقه» منسوب به احمد غزالی به داستان سیمرغ رسیده است. این نشان از گستردگی مفهوم سیمرغ در عرفان و ادب ما دارد. اما عطار در این قلمرو بی‌مثال است؛ چون هیچ‌کس همانند او اجتماعی از مرغان را برای رسیدن به سیمرغ، بیان نکرده است و بحث فلسفی رسیدن از کثرت به وحدت را به آن زیبایی نگفته است. از این رو «منطق الطیر» او در میان تمام رسالات مربوط به مرغان، شاخص است.