[ ز پستی میتوان دریافت معراج بلندی را ]
به معراج تنهاییِ من خوش آمدید ، هرچه از فکر به قلم آید ، مرقوم می شود
#امیرحسین_نوشت
فصل نخست
31 شهریور 1400
عاشقانه - متن عاشقانه - شعر - ادبیات - داستان - دلنوشته - شعر نو - تنهایی - دلنویس - متن - شعر جدید - شعر قشنگ
وقتی به انتها میرسی ، باید یکی باشد ،
سـردت کـنـد ، آرامـت کـنـد ، رامت کـنـد ،
تابستان را ببین ، به شـهریور که رسـید ،
رامِ مهرِ پاییز شد...
نامسلمان میزنی بر لب ، لعل سرخ را ،
مادرم با دست می شوید لباسم را هنوز
می بری فرزند مردم را ، بر یاد خود ،
اُف برتو ، مادر است ، گاهی دلش
تنگ میشود
مادرم میگفت ، دل نبند بر دخت مردم
وز خیالت میپرد ، مادر است دیگر دلش
ترسیده است
هی نکن پنهان رنگِ سبزِ دیده را
ما به این سبزی ، سر سبزیم هنوز
بودی و ندیدی که مرا غم گرفت
باغبان را غمِ مرگِ گلش ، باشد
چه سود؟
عاشقش بودی زِ ما کردی حزر ،
می کند ترکد ، کمی صابر باش...
یار ما مهسا بُوَد ، بُرنا بُوَد ، حُسنا بُوَد
زین صفات ناجور جُستی ، شرم باد