انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: تفکر فلسفی خط قرمز ندارد_فلسفه یازدهم
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
تفکر فلسفی خط قرمز ندارد_فلسفه یازدهم 1
تفکر فلسفی خط قرمز ندارد !

هیچ حد و حدودی ندارد به این معنا که نمی شود هم فلسفید و هم در عین حال به یک سری گزاره های جزمی، باور و اعتمادی جزمی و یقینی ورزید!

فلسفه اس اساسش کوشش برای فهم هر چه بیشتر و بهتر است!

هیچ باوری در برابر تفکر فلسفی در امان نیست، هر چه که غیر واقعی و خرافی باشد در برابر فلسفه دوام نمی آورد!

فلسفه محک خوبی ست برای ارزیابی زندگی نازیسته از زندگی اصیل و زیست شده و همراه با تفکر و اندیشه!

زندگی بدون اندیشه زندگی اصیل نیست بلکه زیستی ست چون دیگر زیست های زیستندگان و هستندگان عالم, زیستی همانند همان گربه ی سوفی که بدون هیچ اندیشه ای راحت و آسوده میخورد و هیچ نمی اندیشید و هیچ نمی دانست!


فلسفه عشق به دانایی است در برابر نادانی و توهم دانایی!

در فلسفه هر کس ادعای دانایی و اعتقاد راسخ به عقاید جزمی بکند خواه نا خواه از ساحت اندیشه پا پس کشیده است، چرا که اندیشه و تفکر پایگاه و قرار گاه ثابتی ندارد سیال است و هر لحظه آماده ی پذیرش حقیقت و تغییر!

اما کسی که ابتدا گزاره ای را می پذیرد و بعد می رود تا آن را توجیه کند ولو این که با فلسفه هم به توجیه آن بپردازد اما دیگر در ساحت اندیشه جایگاهی ندارد بلکه به نا حق به آن یعنی تفکر فلسفی تجاوز هم کرده است چرا که به وسیله ی فلسفه قصد توجیه اعتقادات و باورها و خط قرمزهای مکتب یا مذهبش را نموده در صورتی که در ساحت اندیشه هیچ خط قرمزی وجود ندارد هیچ اتوریته ی تحمیل شده ای وجود ندارد!

در ساحت اندیشه انسان است و اندیشه ی مستقل او انسانی که جرات و جسارت دانستن پیدا کرده است و در عین حال می داند که ادعای دانایی مطلق کردن یعنی حماقت، ادعای به چنگ آوردن حقیقت و از آن سیستمی از باید ها و نباید ها بیرون کشیدن یعنی توهم، ادعای یافتن یقینی راسخ یعنی راکد شدن و گندیدن و به گند کشیدن اندیشه!

فیلو یعنی دوستدار و سوفیا یعنی دانایی، تفکر فلسفی مساوی است با دوستدار دانایی بودن عشق و محبت به دانایی داشتن و این تعارض دارد با یقین های جزمی ای که بدون هیچ توجیه و استدلال قوی ای پذیرفته شده یا بدون هیچ گونه عقلانیتی (حتی متعارف) حقنه شده است

فلسفه یعنی جرات چرا گذاشتن بر سر یقین های جزمی

یعنی چند و چون کردن راجع به هر آن چه که ادعای استدلال و اندیشه دارد و در عین حال با کلی گویی و مغلطه از به دست دادن استدلالی روشن می پرهیزد و می گریزد!

فلسفه (فیلوسوفیا) یعنی عشق به دانایی!