انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: عاشقانه های عباس معروفی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
عاشقانه های عباس معروفی


عاشقانه های عباس معروفی 1




و من
در هر پلکی...
یکبار دیدنت را
میبازم...
#عباس_معروفی






فرقی دارد کجا باشم؟
خندان در آینه
یا منتظرت کنار پنجره ..
هر جا که باشی
در آغوش منی
خودت هم
این را می دانی ...
#عباس_معروفی





و با چه قید بگويم که دوستت دارم که تا هميشه که جاودان که هنوز ...
#عباس_معروفی





خوش به‌حال آن مرد
که در زندگيش تو راه بروی .
خوش به حال مردی که براش تو شيرين‌زبانی کنی ، خوش به حال مردی که دست‌های قشنگ تو دگمه‌های پيرهنش را باز کند ببندد تا لب‌هات به نجوايی بخندد.
خوش به حال من.
#عباس_معروفی





همانقدر که نرگس پیام‌آور بهـآر است ، تو بهارآور خیالی ..
گفته بودم ؟
#عباس_معروفی





همین که می‌دانم کسی شبیه تو نیست ، چقدر دلهره آور تر از نبودن توسـت .. :]
#عباس_معروفی





وقتی خدا می‌‌خواست تو را بسازد ، چه حاله خوشی داشت .. چه حوصله ای ..
#عباس_معروفی




و من‌ در هر پلکی‌ یکبار دیدنت را
میبازم ...
#عباس_معروفی





و با چه قید بگويم که دوستت دارم
که تا هميشه ، که جاودان
که هنوز ..
#عباس_معروفی



عاشقانه های عباس معروفی 1



همه این حرفها احساس واقعیم بود ؛
هنوز هم هست ، اما پیش از اینکه گرفتار تو بشوم باید بروم ، باید شوق را توی دلم بکشم باید عشق را توی دلم سر ببرم ..
#عباس_معروفی




گفتم : چند دقیقه اینجا بنشین‌
و به من تکیه بده !
گفت : کارم از تکیه گذشته
دلم می‌خواهد تویِ بغلت بمیرم ..
#عباس_معروفی



کجایی که هیچ چیز قشنگ تر از تماشای تو نیست ..
#عباس_معروفی




تو انتخاب من نبودی ، سرنوشتم بودی ..
تنها انگیزه‌ی ماندنم
در این زندگی بی اعتبار ...
#عباس_معروفی




کجایی که هیچ چیز قشنگ تر از تماشای تو نیست ..
#عباس_معروفی