انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: بابا نان ندارد...
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بابا نان ندارد... 1



چشمان درشت تخته سیاه بدون پلک زدن ،من وهمشاگردی هایم رازیرنظرداشت.

معلم قصه گو،برقانون سیاه تخته نوشت:

بابانان داد،بابا نان دارد،ان مردامد،ان مردزیرباران امد.

کسی ازپشت نیمکت خاطرات نسل سوخته براشفت وگفت:

اقااجازه!چرادروغ می گویید؟

…معلم اواری از یخ بر وجودش قندیل شد و با کمی مکث،گفت:دروغ چرا؟

همکلاسی گفت :پدرم نان نداد،پدرم نان ندارد،پدرم رفت ،هرگزنیامد.

پدرم زیرباران رفت ودیگرنیامد.

سکوتی خشن برشهرک سردکلاس فائق شد.

معلم، تن لخت تخته را ازدروغ پاک کردوبازغالی که درجیبش داشت نوشت:

بابانان نداد،بابانیامد،بابازیرباران رفت وهرگزنیامد!cryingcrying
قشنگ بود Sleepy
کم بود و اینکع لینک عکست خراب است (: