لااقل بیا بگو که دیگر به دیدنم نمی آیی شاید اشکی نشست گوشه چشم هایی که به این “در” خشک شده اند !
/ فَقـَـط چَنــנ قَـנمـ مـآنـנه بـوُנ (!)
بـرسَمـ بـہ تــ♥ـوُ ..
(!) اَگـَر ايـכּ خوآبــِ لَـعنَـتـے ، נيشَبــ اِנآمـِہ נآشتــ /...
همه یهویی ها خوبن :
یهویی بغل کردن
یهویی بوسیدن
یهویی دیدن
یهویی سورپرایز کردن
یهویی بیرون رفتن
یهویی دوست داشتن
یهویی عاشق شدن
اما امان از یهویی رفتن !!!
بــی معــرفت !
دارمــ در دریــای اشــکـ هایــمـ
غــرق مـی شومــ ...
بــر نمیگــردی ؟
میــترسم خــاطــراتـت را فـ ـراموش کــنم ...!
من زبان برگ ها را می دانم …
مثلا “خش خش” یعنی “امان از جدایی”
پیش از جدایی از درخت هیچ برگی خش خش نمی کند …
شـَرابــــــ مے خــواـهــَمـ
مـوســیــقـے
وَ یـڪ عــالــَمــه تــَنــهــایے
بــایــَد ـهــَرجور شـُدهـ
خــَنـدهـ ـهــاے "تــو" را اَز یــآد بـبـَرَمـ
احساس قشنگیه وقتی بدونی یکی دوستت داره،
احساس قشنگیه وقتی بدونی یکی دلش برات تنگ شده
اما قشنگترین احساس وقتیه که بدونی یکی هرگز تورو فراموش نمیکنه!
برای خودت زندگــــــــــــی کن ... کسی که تورا دوست داشته باشـــــــــــــد ...
با تو میمانــــــــــــــد ... برای داشتنت می‌جنگــــــــــــــــد ...
اما اگر دوست نداشته باشــــــــــــــــــــد ... به هر بهانه‌‌ای میـــــــــــــــــــرود !
دریای نگاهت آرام بود
جذب موج های مهربانیت شدم...
نمی دانستم
در پس آنهمه آرامش
طوفانی نهفته
خشمگین
چنان در هم کوبید
احساسم را
غرق شدم...
خسته
شکسته
غمگین
ببین چطور
بازیچه ی جزر و مد احساست شدم...
وَ حـَوّا بـﮧ آدَم گـُفـْتــــ :
آیـا دوسـْتـَم دارے ؟
وَ آدَم پـاسُخ داد :
مگـﮧ چـاره دیـگـﮧاے هـم دارم ؟؟؟
و ایـنـگـونـﮧ بـود کـﮧ عشق آغـاز شد !!!