انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: طنز شعر اهل دانشگاهم
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
اهل دانشــــــــــــگاهم


رشته ام علافی ست

جیب هایم خالی ست

پدری دارم حسرتش یك شب خواب!

دوستانی همه از دم ناباب

و خدایی كه مرا كرده جواب

اهل دانشگاهم

قبله ام استاد است

جانمازم نمره!

خوب می فهمم سهم آینده من بی كاریست

من نمی دانم كه چرا می گویند

مرد تاجر خوب است و مهندس بیكار

و چرا در وسط سفره ما مدرك نیست

چشم ها را باید شست

جور دیگر باید دید

باید از مردم دانا ترسید!

باید از قیمت دانش نالید!

وبه آن ها فهماند

كه من ایجا فهم را فهمیدم

من به گور پدر علم و هنر خندیدم

كار ما نیست شناسایی هر دمبیلی

كار ما این است كه مدرك در دست

فرم بیكاری هر شركت بــــــــــــــــــی پیكری را پر بكنیم