انجمن های تخصصی فلش خور

دختری پشت یک 1000تومانی نوشت
پدر معتادم برای همین پولی که پیش توست
یک شب مرا به دست صاحب خانه مان سپرد
خدایا چه قدر میگیری؟؟؟
که بذاری شب اول قبر قبل از این که تو ازم سوال کنی من ازت بپرسم
چرا؟؟؟؟[/font]




دیگه از تنهایی خسته شدم به کلاغ ها زیر میزی میدهم
تا قصه ام را به پایان برسانند



سوت آخر را بزنید......صداقت من حریف دروغ زمانه نمیشه




این روز هاپرگار های خوبی شده ایم خوب هم دیگر رو دور میزنیم



ماهی گیر دلش سوخت
این بارماهی بود که از تنهایی قلاب را ول نمی کرد



گرگ همان گرگ است شغال همان شغال بین این همه حقیقت...
تنها ادم است که ادم نیست



سادهی ساده
از بین میرود تمام آن چیز هایی که به سختی به دست آمد






سپاس نشه فراموش

دختری پشت یک 1000تومانی نوشت
پدر معتادم برای همین پولی که پیش توست
یک شب مرا به دست صاحب خانه مان سپرد
خدایا چه قدر میگیری؟؟؟
که بذاری شب اول قبر قبل از این که تو ازم سوال کنی من ازت بپرسم
چرا؟؟؟؟[/font]

مرسی خوب بود