24-05-2013، 1:05
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فریدون فروغی (زاده ۹ بهمن ۱۳۲۹ هجری خورشیدی در تهران - درگذشته ۱۳ مهر ۱۳۸۰ هجری خورشیدی)، آهنگساز، نوازنده (گیتار، پیانو، درامز)، شاعر و خوانندهٔ ایرانی. او از خوانندگان مشهور موسیقی پاپ ایرانی است.
کودکی و نوجوانی
او در سال ۱۳۲۹ در محله سلسبیل تهران متولد میشود، پدرش فتح الله کارمند اداره دخانیات بود، در تنهایی خود به سرودن شعر و نواختن تار میپرداخت. خانواده او از مالکان بزرگ نراق بودند. او تنها پسر خانواده بود و سه خواهر به نامهای پروانه. عفت و فروغ داشت که همگی در قید حیات هستند.
او در سال ۱۳۳۵ و در شش سالگی، تحصیل را آغاز کرد و عاقبت درسال ۱۳۴۷ مدرک دیپلم علوم طبیعی را گرفت و پس از آن دیگر تحصیل را رها کرد. وی موسیقی را بدون داشتن استاد و با توجه به علاقهای که به موسیقی راک و مخصوصاً آثار ری چارلز داشت، با تمرین میآموخت.
دههٔ پنجاه و شهرت
درسال ۱۳۵۰، خسرو هریتاش، کارگردان فیلم آدمک در تلاش برای پیدا کردن خوانندهای تازه نفس بود که فریدون فروغی، به او معرفی میگردد و با یک بار زمزمه کردن ترانهها، خسرو هریتاش متوجه میشود که شخصی را که به دنبالش بوده، یافتهاست. در نتیجه، دو ترانه به نامهای «آدمک» و «پروانهٔ من» را با موسیقی تورج شعبانخانی و اشعار لعبت والا، برای فیلم هریتاش اجرا میکند.
پس از اکران فیلم، صفحههای ۴۵ دور این دو ترانه، درصفحهفروشیهای معروفی چون آل کوردوبس، پاپ، دیسکو، بتهوون و پارس عرضه میگردد. این دو ترانه گل میکند و بر سر زبانها میافتد و فریدون فروغی به شهرت میرسد. گرچه در آن زمان به او خرده میگرفتند که صدای فرهاد را تقلید میکند، اما همین باعث شد تا دیگر زیر سایه نام خوانندهٔ محبوبش ری چارلز قرار نگیرد.
بعدازگذشت مدتی فرشید رمزی - کارگردان نمایش تلویزیونی شش و هشت - با فریدون فروغی قرارداد میبندد و فروغی درسال ۱۳۵۱ بعداز پنج سال مشابهخوانی آثار ری چارلز را کنار میگذارد. این همکاری باعث تولد آثاری چون زندون دل و غم تنهایی میگردد که اولی، فروغی را تبدیل به هنرمندی صاحب سبک میکند. فتنهٔ چکمه پوش ساختهٔ همایون بهادران دومین فیلم سینمایی بود که فروغی در سال ۱۳۵۱ برای تیتراژ آن ترانهای را به همین نام اجرا کرد. درهمین سال توسط یکی ازدوستانش با گلی فتورهچی آشنا میشود و با او ازدواج میکند.
سال بعد تنگنا ساختهٔ امیر نادری با ملودیهای شورانگیز و تکاندهندهٔ منفردزاده، صدای فروغی را بر تیتراژ داشت. در همان سال - ۱۳۵۲ - چندین ترانه را اجرا میکند که شاخصترین آنها نماز (یا نیاز به روایت ساواک!) است، با شعری از شهیار قنبری و موسیقی منفردزاده؛ ترانهای که منجر به بازخواست هر سه نفر از طرف ساواک میگردد. او ترانهٔ هوای تازه را در همین سال در برنامهٔ تلویزیونی رنگارنگ اجرا میکند و همچنین در همین سال است که به درخواست فرزان دلجو ترانهای را برای فیلم یاران (با بازی و کارگردانی دلجو) اجرا میکند.
درسال ۱۳۵۳، فروغی به علت عدم تفاهم با همسرش از وی جدا میشود. در همین سال ترانهٔ همیشه غایب را با شعری از شهیار قنبری، موسیقی «ویلیام خنو» و تنظیم واروژان اجرا میکند (این ترانه، پیشتر با شعری از ویلیام خنو و با نام ماهی خسته اجرا شده بود). او که رفته رفته، به هنرمند باتجربهای تبدیل میشد، اقدام به جمعآوری آثار خود مینماید و اولین آلبوم خود را با نام زندون دل به بازار عرضه میکند.
دومین آلبومش را با نام یاران درسال ۱۳۵۴ به بازار عرضه میکند و در همین سال به علت اجرای ترانهٔ سال قحطی از طرف حکومت شاهنشاهی به مدت دو سال از فعالیت منع میشود.
درسال ۱۳۵۶، پس ازاعلام فضای باز سیاسی توسط حکومت، فروغی بعد از دو سال ممنوعیت کاری، سومین آلبوم خود را با نام سال قحطی به بازار عرضه میکند. در بهمن ماه همین سال، پدرش در اثر بیماری ذاتالریه از دنیا میرود.
انقلاب و یار دبستانی
درسال ۱۳۵۷، با وخیم شدن اوضاع سیاسی ایران، فروغی اعتراض خود را به اوضاع کشور با انتشار آلبوم بت شکن اعلام میدارد و در همین سال ترانهای به نام روسپی را اجرا میکند که هرگز مجوز پخش نمیگیرد.
درسال ۱۳۵۸، بعدازانقلاب، فروغی درایران میماند و کنسرت اجرا میکند که ترانههای این کنسرت را در آلبوم فریدون فروغی در آغازی نو جای میدهد و دلیل نامگذاری آلبوم به این نام، وجود ترانههای ریتمیکی مانند حقه و شیاد است که در کارنامهٔ فروغی مانند آنها وجود نداشت.
بعداز انتشار این کاست، درسال ۱۳۵۹، فروغی ترانهٔ یار دبستانی را برای فیلم از فریاد تا ترور به کارگردانی منصور تهرانی اجرا میکند که در تیتراژ فیلم استفاده میشود. در حالی که هنوز هیچ منع رسمیای برای فعالیت فروغی اعلام نشده بود، به تهرانی خبر میدهند که باید صدای فروغی را از تیتراژ فیلماش حذف کند. در نتیجه جمشید جم خواندن این ترانه را به عهده میگیرد. در همین زمان است که زمزمههایی در مورد ممنوعیت فعالیت فروغی شنیده میشود. او در همین سال ترانهٔ کوچهٔ شهر دلم را میخواند.
دههٔ شصت و هفتاد
درسال ۱۳۶۰ چندترانهٔ خودرا همراه باچند ترانه از کوروش یغمایی درآلبومی با عنوان سُلٰ جای میدهد و طی سالهای ۶۰ و ۶۱، آهنگ چهار قسمتی چرا نه؟ رامیسازد و اجرا میکند. در همین سالهاست که فعالیت نمودن او ممنوع میشود.
در سال ۱۳۶۵ سفر به دوبی، فروغی را تا پای پیوستن به هنرمندان دور از وطن پیش برد، اما پیشنهادهای تهیهکنندگان آن سوی آب او را به رفتن راضی نکرد.
در اسفندسال ۱۳۷۲ با سوسن معادلیان آشنا میشود و در خرداد ۱۳۷۳ باهم ازدواج میکنند. ازدواج، موجب تحولی مثبت در او میشود و دوباره فعالیت خود را از سر میگیرد؛ شعر میگوید، آهنگ میسازد و شروع به تدریس مینماید.
در اسفندماه سال ۱۳۷۷ موفق به برگزاری کنسرتی در تالار حافظ دانشگاه کیش میشود. پس از ۴ روز برگزاری کنسرت در کیش، به تهران میآید. علیرغم درخواستهایی که از شهرستانهای دیگر برای برگزاری کنسرت ارسال میشود، با برگزاری آن در شهرستانهای دیگر موافقت نمیشود و فروغی درتابستان ۷۸ و پائیز ۷۹ دوباره به کیش باز میگردد و به اجرای برنامه در هتل آنای کیش میپردازد.
در فروردین سال ۱۳۷۹ به پیشنهاد حمیدرضا آشتیانی پور (کارگردان) و به امید اخذ مجوز، «میتراود مهتاب» را با شعری از نیما یوشیج برای فیلم دختری به نام تندر میخواند اما شرایط تغییری نمیکند. گرچه ترانهٔ فروغی در انتهای فیلم در جشنوارهٔ فجر پخش میشود. پیش از این هم کیومرث پوراحمد نمیتواند مجوز حضور او را بهعنوان بازیگر برای پروژه فیلم گل یخ (که داستان آن در باره زندگی یک خوانندهٔ محکوم به سکوت بود) بگیرد.
مرگ
وی در روز جمعه، سیزدهم مهر ماه ۱۳۸۰ در منزلش در تهران پارس درگذشت. او را در روستای قرقرک اشتهارد کرج در کنار برکهای کوچک، در سایهٔ کوهی بزرگ و در آرامشی که سالها انتظارش را میکشید به خاک سپردند. شهیار قنبری (خواننده، ترانه ساز، آهنگساز و دوست قدیمی فریدون فروغی) در مورد مرگ او میگوید:
فریدون فروغی برای دومین بار میمیرد. نخستین بار وقتی مرد که نتوانست بخواند و دومین بار وقتی مرد که میخواست بخواند. فریدون را فراموشی و خاموشی کشت.
فریدون فروغی (زاده ۹ بهمن ۱۳۲۹ هجری خورشیدی در تهران - درگذشته ۱۳ مهر ۱۳۸۰ هجری خورشیدی)، آهنگساز، نوازنده (گیتار، پیانو، درامز)، شاعر و خوانندهٔ ایرانی. او از خوانندگان مشهور موسیقی پاپ ایرانی است.
کودکی و نوجوانی
او در سال ۱۳۲۹ در محله سلسبیل تهران متولد میشود، پدرش فتح الله کارمند اداره دخانیات بود، در تنهایی خود به سرودن شعر و نواختن تار میپرداخت. خانواده او از مالکان بزرگ نراق بودند. او تنها پسر خانواده بود و سه خواهر به نامهای پروانه. عفت و فروغ داشت که همگی در قید حیات هستند.
او در سال ۱۳۳۵ و در شش سالگی، تحصیل را آغاز کرد و عاقبت درسال ۱۳۴۷ مدرک دیپلم علوم طبیعی را گرفت و پس از آن دیگر تحصیل را رها کرد. وی موسیقی را بدون داشتن استاد و با توجه به علاقهای که به موسیقی راک و مخصوصاً آثار ری چارلز داشت، با تمرین میآموخت.
دههٔ پنجاه و شهرت
درسال ۱۳۵۰، خسرو هریتاش، کارگردان فیلم آدمک در تلاش برای پیدا کردن خوانندهای تازه نفس بود که فریدون فروغی، به او معرفی میگردد و با یک بار زمزمه کردن ترانهها، خسرو هریتاش متوجه میشود که شخصی را که به دنبالش بوده، یافتهاست. در نتیجه، دو ترانه به نامهای «آدمک» و «پروانهٔ من» را با موسیقی تورج شعبانخانی و اشعار لعبت والا، برای فیلم هریتاش اجرا میکند.
پس از اکران فیلم، صفحههای ۴۵ دور این دو ترانه، درصفحهفروشیهای معروفی چون آل کوردوبس، پاپ، دیسکو، بتهوون و پارس عرضه میگردد. این دو ترانه گل میکند و بر سر زبانها میافتد و فریدون فروغی به شهرت میرسد. گرچه در آن زمان به او خرده میگرفتند که صدای فرهاد را تقلید میکند، اما همین باعث شد تا دیگر زیر سایه نام خوانندهٔ محبوبش ری چارلز قرار نگیرد.
بعدازگذشت مدتی فرشید رمزی - کارگردان نمایش تلویزیونی شش و هشت - با فریدون فروغی قرارداد میبندد و فروغی درسال ۱۳۵۱ بعداز پنج سال مشابهخوانی آثار ری چارلز را کنار میگذارد. این همکاری باعث تولد آثاری چون زندون دل و غم تنهایی میگردد که اولی، فروغی را تبدیل به هنرمندی صاحب سبک میکند. فتنهٔ چکمه پوش ساختهٔ همایون بهادران دومین فیلم سینمایی بود که فروغی در سال ۱۳۵۱ برای تیتراژ آن ترانهای را به همین نام اجرا کرد. درهمین سال توسط یکی ازدوستانش با گلی فتورهچی آشنا میشود و با او ازدواج میکند.
سال بعد تنگنا ساختهٔ امیر نادری با ملودیهای شورانگیز و تکاندهندهٔ منفردزاده، صدای فروغی را بر تیتراژ داشت. در همان سال - ۱۳۵۲ - چندین ترانه را اجرا میکند که شاخصترین آنها نماز (یا نیاز به روایت ساواک!) است، با شعری از شهیار قنبری و موسیقی منفردزاده؛ ترانهای که منجر به بازخواست هر سه نفر از طرف ساواک میگردد. او ترانهٔ هوای تازه را در همین سال در برنامهٔ تلویزیونی رنگارنگ اجرا میکند و همچنین در همین سال است که به درخواست فرزان دلجو ترانهای را برای فیلم یاران (با بازی و کارگردانی دلجو) اجرا میکند.
درسال ۱۳۵۳، فروغی به علت عدم تفاهم با همسرش از وی جدا میشود. در همین سال ترانهٔ همیشه غایب را با شعری از شهیار قنبری، موسیقی «ویلیام خنو» و تنظیم واروژان اجرا میکند (این ترانه، پیشتر با شعری از ویلیام خنو و با نام ماهی خسته اجرا شده بود). او که رفته رفته، به هنرمند باتجربهای تبدیل میشد، اقدام به جمعآوری آثار خود مینماید و اولین آلبوم خود را با نام زندون دل به بازار عرضه میکند.
دومین آلبومش را با نام یاران درسال ۱۳۵۴ به بازار عرضه میکند و در همین سال به علت اجرای ترانهٔ سال قحطی از طرف حکومت شاهنشاهی به مدت دو سال از فعالیت منع میشود.
درسال ۱۳۵۶، پس ازاعلام فضای باز سیاسی توسط حکومت، فروغی بعد از دو سال ممنوعیت کاری، سومین آلبوم خود را با نام سال قحطی به بازار عرضه میکند. در بهمن ماه همین سال، پدرش در اثر بیماری ذاتالریه از دنیا میرود.
انقلاب و یار دبستانی
درسال ۱۳۵۷، با وخیم شدن اوضاع سیاسی ایران، فروغی اعتراض خود را به اوضاع کشور با انتشار آلبوم بت شکن اعلام میدارد و در همین سال ترانهای به نام روسپی را اجرا میکند که هرگز مجوز پخش نمیگیرد.
درسال ۱۳۵۸، بعدازانقلاب، فروغی درایران میماند و کنسرت اجرا میکند که ترانههای این کنسرت را در آلبوم فریدون فروغی در آغازی نو جای میدهد و دلیل نامگذاری آلبوم به این نام، وجود ترانههای ریتمیکی مانند حقه و شیاد است که در کارنامهٔ فروغی مانند آنها وجود نداشت.
بعداز انتشار این کاست، درسال ۱۳۵۹، فروغی ترانهٔ یار دبستانی را برای فیلم از فریاد تا ترور به کارگردانی منصور تهرانی اجرا میکند که در تیتراژ فیلم استفاده میشود. در حالی که هنوز هیچ منع رسمیای برای فعالیت فروغی اعلام نشده بود، به تهرانی خبر میدهند که باید صدای فروغی را از تیتراژ فیلماش حذف کند. در نتیجه جمشید جم خواندن این ترانه را به عهده میگیرد. در همین زمان است که زمزمههایی در مورد ممنوعیت فعالیت فروغی شنیده میشود. او در همین سال ترانهٔ کوچهٔ شهر دلم را میخواند.
دههٔ شصت و هفتاد
درسال ۱۳۶۰ چندترانهٔ خودرا همراه باچند ترانه از کوروش یغمایی درآلبومی با عنوان سُلٰ جای میدهد و طی سالهای ۶۰ و ۶۱، آهنگ چهار قسمتی چرا نه؟ رامیسازد و اجرا میکند. در همین سالهاست که فعالیت نمودن او ممنوع میشود.
در سال ۱۳۶۵ سفر به دوبی، فروغی را تا پای پیوستن به هنرمندان دور از وطن پیش برد، اما پیشنهادهای تهیهکنندگان آن سوی آب او را به رفتن راضی نکرد.
در اسفندسال ۱۳۷۲ با سوسن معادلیان آشنا میشود و در خرداد ۱۳۷۳ باهم ازدواج میکنند. ازدواج، موجب تحولی مثبت در او میشود و دوباره فعالیت خود را از سر میگیرد؛ شعر میگوید، آهنگ میسازد و شروع به تدریس مینماید.
در اسفندماه سال ۱۳۷۷ موفق به برگزاری کنسرتی در تالار حافظ دانشگاه کیش میشود. پس از ۴ روز برگزاری کنسرت در کیش، به تهران میآید. علیرغم درخواستهایی که از شهرستانهای دیگر برای برگزاری کنسرت ارسال میشود، با برگزاری آن در شهرستانهای دیگر موافقت نمیشود و فروغی درتابستان ۷۸ و پائیز ۷۹ دوباره به کیش باز میگردد و به اجرای برنامه در هتل آنای کیش میپردازد.
در فروردین سال ۱۳۷۹ به پیشنهاد حمیدرضا آشتیانی پور (کارگردان) و به امید اخذ مجوز، «میتراود مهتاب» را با شعری از نیما یوشیج برای فیلم دختری به نام تندر میخواند اما شرایط تغییری نمیکند. گرچه ترانهٔ فروغی در انتهای فیلم در جشنوارهٔ فجر پخش میشود. پیش از این هم کیومرث پوراحمد نمیتواند مجوز حضور او را بهعنوان بازیگر برای پروژه فیلم گل یخ (که داستان آن در باره زندگی یک خوانندهٔ محکوم به سکوت بود) بگیرد.
مرگ
وی در روز جمعه، سیزدهم مهر ماه ۱۳۸۰ در منزلش در تهران پارس درگذشت. او را در روستای قرقرک اشتهارد کرج در کنار برکهای کوچک، در سایهٔ کوهی بزرگ و در آرامشی که سالها انتظارش را میکشید به خاک سپردند. شهیار قنبری (خواننده، ترانه ساز، آهنگساز و دوست قدیمی فریدون فروغی) در مورد مرگ او میگوید:
فریدون فروغی برای دومین بار میمیرد. نخستین بار وقتی مرد که نتوانست بخواند و دومین بار وقتی مرد که میخواست بخواند. فریدون را فراموشی و خاموشی کشت.