26-02-2012، 1:23
دانش آموزم،نمره هایم بد نیست،کاغذ پاره ای دارم نامش کارنامه که در آن نمره ها رو به پس رفت باز است ،نمراتم به مثال تک و تنهایی جمعه همگی تنهایند ،انفرادی دارد که در آن جز تب و تاب تجدید همه چیز پنهان است،
دانش آموزم ،قبله ام تخته سیاه،جا نمازم مکتب،مهرم لامپ کم مصرف ، نیمکت سجاده ی من،پشت راهرو ها کلاسی است که در آن پنجره ها رو به خرابه باز است،بام ها جای کلاغ های سفیدی است که به مرداب سعی ما می نگرند،دست هر بچه درس خون کلاس نمره ی معتبری است، دانش آموزان چنان به تخته می نگرند که به یک استادیوم ،که به یک آمفی تأتر ،پشت راهرو ها کلاسی است که در آن وسعت صد نمره ی ما به اندازه ی یک نمره ی بچه درس خون ها نیست،دانش آموزان وارث تجدید و کتک و سرخوردگی اند ، نه به نمره ی بیست دل خواهم بست نه به جوایزی که سر از دست معلم به در می آورند که وجودی نیست این دوی مطرود را . روی میز معلم دفتر انضباطی است، نمره ای خواهم آورد، نمره ای باید آورد..........
(بر وزن شعر صدای پای آب سهراب سپهری )
دانش آموزم ،قبله ام تخته سیاه،جا نمازم مکتب،مهرم لامپ کم مصرف ، نیمکت سجاده ی من،پشت راهرو ها کلاسی است که در آن پنجره ها رو به خرابه باز است،بام ها جای کلاغ های سفیدی است که به مرداب سعی ما می نگرند،دست هر بچه درس خون کلاس نمره ی معتبری است، دانش آموزان چنان به تخته می نگرند که به یک استادیوم ،که به یک آمفی تأتر ،پشت راهرو ها کلاسی است که در آن وسعت صد نمره ی ما به اندازه ی یک نمره ی بچه درس خون ها نیست،دانش آموزان وارث تجدید و کتک و سرخوردگی اند ، نه به نمره ی بیست دل خواهم بست نه به جوایزی که سر از دست معلم به در می آورند که وجودی نیست این دوی مطرود را . روی میز معلم دفتر انضباطی است، نمره ای خواهم آورد، نمره ای باید آورد..........
(بر وزن شعر صدای پای آب سهراب سپهری )
