28-08-2013، 14:49
وقت بوییدن گلها ، پر بارون میشه چشماش
میشه چشماش...
تک درخت تنها ، در سکوت صحرا
شعر ناامیدی رو لباش نشسته
رو لباش نشسته...
میدونم یه روز دوباره رنگ بارونو می بینه
از تو صحرای خیالش باز دوباره گل می چینه
وقت بوییدن گلها ، پر بارون میشه چشماش
روی گونه های برگاش ، می چکه بارون اشکاش
وقت بوییدن گلها ، پر بارون میشه چشماش
روی گونه های برگاش ، می چکه بارون اشکاش...
باز هجوم طوفان ، رعد و برق و رگبار
دست باد وحشی ، شاخه شو شکسته
شاخه شو شکسته...
می دونم یه روز دوباره رنگ بارونو می بینه
از تو صحرای خیالش باز دوباره گل می چینه...
وقت بوییدن گلها ، پر بارون میشه چشماش
روی گونه های برگاش ، می چکه بارون اشکاش
وقت بوییدن گلها ، پر بارون میشه چشماش
روی گونه های برگاش ، می چکه بارون اشکاش
وقت بوییدن گلها ، پر بارون میشه چشماش
روی گونه های برگاش ، می چکه بارون اشکاش
وقت بوییدن گلها ، پر بارون میشه چشماش
روی گونه های برگاش ، می چکه بارون اشکاش
می چکه...می چکه...
میشه چشماش...
تک درخت تنها ، در سکوت صحرا
شعر ناامیدی رو لباش نشسته
رو لباش نشسته...
میدونم یه روز دوباره رنگ بارونو می بینه
از تو صحرای خیالش باز دوباره گل می چینه
وقت بوییدن گلها ، پر بارون میشه چشماش
روی گونه های برگاش ، می چکه بارون اشکاش
وقت بوییدن گلها ، پر بارون میشه چشماش
روی گونه های برگاش ، می چکه بارون اشکاش...
باز هجوم طوفان ، رعد و برق و رگبار
دست باد وحشی ، شاخه شو شکسته
شاخه شو شکسته...
می دونم یه روز دوباره رنگ بارونو می بینه
از تو صحرای خیالش باز دوباره گل می چینه...
وقت بوییدن گلها ، پر بارون میشه چشماش
روی گونه های برگاش ، می چکه بارون اشکاش
وقت بوییدن گلها ، پر بارون میشه چشماش
روی گونه های برگاش ، می چکه بارون اشکاش
وقت بوییدن گلها ، پر بارون میشه چشماش
روی گونه های برگاش ، می چکه بارون اشکاش
وقت بوییدن گلها ، پر بارون میشه چشماش
روی گونه های برگاش ، می چکه بارون اشکاش
می چکه...می چکه...