انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: جنایت هولناک در انبار سیب زمینی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
به گزارش جوان امروز به نقل از خراسان، در نيمه خرداد سال ۸۷، پليس آگاهي چناران در جريان کشف جسدي در يکي از روستاهاي اطراف شهر قرار گرفت. همزمان با حضور ماموران پليس آگاهي، دادستان به همراه بازپرس و مامور پزشکي قانوني در محل حاضر شد. آن ها جسد خون آلود مردي را که از ناحيه سر دچار جراحاتي شده بود در يکي از سالن هاي دامداري متعلق به وي که براي انبار سيب زميني مورد استفاده قرار مي گرفت، مشاهده کردند. همچنين يک بيل کشاورزي و يک عدد چوب يک متري آلوده به خون که آثار دست و چند تار مو روي آن وجود داشت نيز در همان محل کشف شد. با دستور مقام قضايي جسد فورا به پزشکي قانوني منتقل شد. پزشکي قانوني قطع عناصر حياتي گردن و عوارض ناشي از آن بر اثر اصابت يک شيء برنده نامشخص را علت مرگ اعلام کرد.با توجه به اين که مقتول مالک اراضي کشاورزي متعددي بود، ماموران آگاهي براي تحقيقات بيشتر به اراضي کشاورزي وي در روستاي مجاور رفتند. در تحقيقات محلي ۲ نفر از اهالي روستا گفتند که از فردي شنيده اند برادرش به نام کمال با او تماس گرفته و گفته ديشب در جريان درگيري صاحبکارش را با چاقو زده است و از وي خواسته به دليل اين که احتمال دارد اطرافيان مقتول براي کتک کاري به سراغش بروند از محل متواري شود. پس از اين ماجرا بلافاصله نيروهاي پليس موفق شدند متهم را که کمال نام داشت در منزل يکي از اطرافيانش دستگير کنند. با دستگيري متهم بلافاصله بازجويي از وي آغاز شد. متهم با بيان اين که اين قتل توسط او و پسرعمويش رخ داده است به شرح ماجرا پرداخت. وي مدعي شد که حدود ۸ ماه قبل هنگامي که از سر کار به منزل بازگشتم صاحبکارم را که حدود ۲ سال و نيم برايش کار مي کردم در خانه ام ديدم. اين در حالي بود که چهره همسرم نگران به نظر مي رسيد. وقتي از صاحبکارم دليل حضورش را در منزلم پرسيدم، گفت آمده است تا بگويد فردا به سر کار نروم. وقتي به او گفتم مي توانستي فردا صبح اين خبر را بدهي صاحبکارم ناراحت شد و فحاشي کرد و از خانه بيرون رفت. پس از رفتن او، موضوع را از همسرم پرسيدم که همسرم گفت صاحبکارم برايش مزاحمت ايجاد کرده و او را آزار داده است. اين موضوع بعدا چند بار ديگر هم اتفاق افتاد و هنگامي که من به صاحبکارم معترض شدم او مرا تهديد کرد. متهم در ادامه اظهارات خود گفت: اين ماجرا تا روز حادثه ادامه داشت. در آن روز پسرعمويم از مشهد مهمان ما شده بود. مقتول ۴ بار با من تماس گرفت تا براي کشت سيب زميني به انبار بروم. بعد از آخرين تماس وي که ساعت ۷ بعدازظهر بود من به همراه پسرعمويم بيل را برداشتيم و به محل انبار رفتيم. صاحبکارم در آن جا بود. وقتي وارد انبار شديم چون از قبل از او عصباني و ناراحت بودم، پرسيدم که چرا به ناموس من توهين کردي که وي با تندي و خشونت پاسخ مرا داد. متهم افزود: در اين لحظه من با عصبانيت چوبي را که در محل بود برداشتم و چند ضربه به وي زدم که او افتاد و پسرعمويم تنها يک ضربه با بيل به وي زد. وقتي مقتول نقش زمين شد با چاقويي که همراه داشتم گردن وي را بريدم و از محل متواري شديم. متهم افزود: پسرعمويم چون مقتول بيل را برداشته بود آن را از او گرفت و فقط يک ضربه به وي زد. در بازسازي صحنه قتل نيز متهم اظهارات قبلي خودش را با کمي تغيير تکرار کرد. پزشکي قانوني نيز متهم را داراي سلامت و مسئول اعمال خود اعلام کرد.پسرعموي متهم نيز چند ماه پس از وقوع حادثه دستگير و ضمن اقرار به حضور در محل، منکر زدن ضربه با بيل به سر مقتول شد. اما در اظهارات بعدي خود گفت: من نيز يک ضربه با بيل بر سر مقتول زدم و بعد متهم را بيرون بردم اما او با ناراحتي دوباره به انبار بازگشت و وقتي من به آن جا رسيدم، ديدم کمال با چاقو گردن مقتول را زده است و سپس هر دو از محل گريختيم. در دادگاهي که اواخر سال گذشته برگزار شد، پدر مقتول به وکالت از ديگر اعضاي خانواده اش تقاضاي حکم قصاص متهم را عنوان کرد. دادگاه نيز با بررسي شواهد و اظهارات متهم، او را به قصاص نفس به صورت اعدام با طناب دار محکوم کرد. اين راي با اعتراض وکيل مدافع متهم مواجه شد و وي تقاضاي نقض حکم کرد. در نهايت پرونده به شعبه ۵ دادگاه تجديدنظر خراسان رضوي ارسال شد. در جريان دادگاهي که ماه گذشته در اين شعبه برگزار شد، راي دادگاه مورد تاييد قرار گرفت