انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: جوک2
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
!


حيف نون داشته دعا مي کرده: خدايا منو نيامرز!
ازش مي پرسن چرا اين جوري دعا مي کني؟ مي گه دارم شکسته نفسي مي کنم!


حيف نون رنگ مي زنه ثبت احوال، مي گه ببخشيد اونجا ثبت احواله؟ مي گن بله… مي گه من امروز حالم خوبه، لطفا ثبتش کنيد.


حيف نون با گوسفنداش لج مي کنه، مي بردشون زمين چمن مصنوعي!


حيف نون با نامزدش مي رن بيرون، گم مي شن. دختره مي گه حالا چي کار کنيم؟ حيف نون مي گه تو برو خونه تون من يه کاري مي کنم.



آقاي دست و دلباز چشماش ضعيف بوده، عينک مي زده.
زمان خواندن روزنامه، هي عينکشو مي زده يک کمي مي خونده… دوباره مي ذاشته تو جيبش… دوباره مي زده يه خورده مي خونه… و همينطور.
دوستش ميگه: خوب، چرا عينکتو نمي زني يک دفعه همشو بخوني؟
آقاي دست و دلباز مي گه: آخه اونايي که درشت نوشته بدون عينک مي تونم بخونم، عينک نمي زنم که شيشه اش مصرف نشه!


به حيف نون ميگن فعل خوردن رو صرف کن. ميگه: ميل ندارم، صرف شده، نوش جان، چشم!


از حيف نون مي پرسن دو دو تا؟ مي گه چهار تا… گند مي زنه تو جوک!


آمريکايي ها يه کامپيوتر مي سازن که مي تونسته به هر سوالي جواب بده. يه ‌ژاپنيه مياد درباره ربات سوال مي کنه کامپيوتر به اندازه ده تا کتاب بهش اطلاعات مي ده. آلمانيه درباره موشک سوال مي کنه، کامپيوتر به اندازه بيست تا کتاب بهش اطلاعات مي ده، ايرانيه مياد ميشينه مي پرسه چه خبر؟ کامپيوتره هر چي اطلاعات داره از اول تا اون آخر ميده. بعد ايرانيه ميگه ديگه چه خبر؟ کامپيوتره هنگ مي کنه!


زوج جواني کنار ساحل نشسته بودند. آقاهه (خودم جوک رو ترجمه کردم اين شکلي شد!) مي پرسه: عزيزم من اولين عشق تو هستم؟ خانمه مي گه: بله، البته که هستي… من نمي دونم چرا شما مردا همه تون همين سوال تکراري رو مي پرسيد!


در يک همايش بزرگ مردي که کيف پول خود را با موجودي ??هزار دلار گم کرده بود، اعلام کرد که به يابنده کيف پول ??? دلار جايزه خواهد داد. شخصي از انتهاي سالن فرياد زد: من ??? دلار مي دهم!


جوک کمونيستي: افسر KGB در پارک قدم مي زند. به پيرمرد يهودي که در حال خواندن کتابي است بر مي خورد.
– اي پيرمرد! چي مي خواني؟
– تلاش مي کنم عبري ياد بگيرم.
– عبري به چه دردت مي خورد؟ افسر متعجب مي ماند.
– من عبري را براي اين ياد مي گيرم که بعد از مرگم در آسمان بتوانم با ابراهيم و موسي صحبت کنم. در بهشت همگي به عبري سخن مي گويند.
– و اگر بعد از مرگ به جهنم بروي چه؟
– خوب! در اون صورت روسي رو بلدم!
جوک ها و اس ام اس هاي خنده دار
پيرزنه ??? سال عمر کرده بود، بهش مي گن: مادر! تو اين سن چه آرزويي داري؟ مي گه: ننه ? سال ديگه عمر کنم بشم ??? جوونا بيفتن دنبالم!



اس ام اس عاشقانه



من ، تو ; ما

يادت هست ؟

تمام شد …

حالا : تو ، او ; شما

من هم به سلامت . . .

.

.

.

اي صبا گر بگذري از کوي مهرافشان دوست / دوست ما را گو سلامي ، دل هميشه تنگ اوست .

.

.

.

دلبرا در دل سنگ تو وفا نيست چرا ؟ / کافران را دل نرم است و تو را نيست چرا ؟

هر که قتلي بکند، کشته بهايي بدهد / تو مرا کشتي و اميد بها نيست چرا ؟

.

.

.

کاش ميشد در ميان اطلسيها خانه کرد / کاش ميشد با نگاه بي کسي کاشانه کرد

باد و باران را ميان دام کرد و دم نزد / کاش ميشد با صدايي عاشقانه ناله کرد . . .

.

.

.

پيراهن خيس ابر تن پوش من است

صد باغ تبر خورده در آغوش من است

اين زندگي کبود اين تلخ بنفش

زخمي است که سالهاست بر دوش من است . . .

.

.

.

بخار شيشه ايم ، نازمون کني اشکمون در مياد چه برسه فراموشمون کني !

.

.

.

تو صادقانه گفتي در خانه قلبت هيچ جايي براي من نيست

من بر قلب سنگي ات بوسه مي زنم ، که با من صادق بود . . .

.

.

.

دلامون بزرگه تنگش نکنيم ، زندگي آسونه سختش نکنيم ، رفاقت قشنگه ترکش نکنيم!

.

.

.

اي مثل غرور ساده ي آيينه فاش

کاري نکني شکستگي آيد و کاش

ديدار تو با آيينه حرفي دارد

هم با همه باش و هم جدا از همه باش

.

.

.

ساده بودم که تورا ساده تصور کردم / بعد لبخند تو با گريه تبسم کردم

آشنا با همه ي پنجره هاي شهرم / چون تورا پشت همين پنجره ها گم کردم

.

.

.

سردم شده است و از درون مي سوزم

حالا شده کار هر شب و هر روزم

تو شعر مرا بپوش سرما نخوري

من دکمه ي اين قافيه را مي دوزم !

.

.

.

“به ياد” هم بودن ، قشنگترين هديه ايست که نياز به “با هم” بودن ندارد . . .



.

.

.

مي پوشانم دلتنگي ام را با بستري از کلمات ، اما باز کسي در دلم “تو” را صدا مي زند . . .

.

.

.

منم دلتنگ رويت / دلم آيد به سويت

چه کردي با دل من / که کرده آرزويت . . .

.

.

.

دوست مزرعه ي سرسبزي است که با اميد و عشق

در آن بذر مي افشاني و با سپاس آن را درو ميکني . . .

.

.

.

مرنج از من ، که دل را نباشد طالقت رنجت / به دنيايي نمي بخشم صفاي قلب يکرنگت . . .

.

.

.

امشب ز غمت ميان خون خواهم خفت

وزبسترِ عافيت برون خواهم خفت

باور نکني خيال خود را بفرست

تا در نگرد که بي تو چون خواهم خفت . . .

.

.

.

اي کـــاش دلـــم اســيـــر و بــيـمار نبود

در بـــنـــد نــــگاه او گــــرفــتــار نــبـود

من عاشق واو زعشق من بي خـبر است

اي کــاش دل و دلــبــــر و دلـــدار نـبود



جوک جدي و باحال و جذاب



مناجات غضنفر : خدايا گناهانم را ناديده بگير همانگونه که دعاهايم را نشنيده مي گيري


حيف نون مي خواسته شير داغ بخورد زير پاي گاوه آتيش روشن ميکنه !


به يكي گفتن نماز ميخوني؟
گفت: عادت ندارم ، گفتن روزه چي؟
گفت طاقت ندارم
گفتن چرا سحر و افطار ميخوري؟
گفت: آنقدر هم ديگه كافر نيستم


غضنفر ميره تو داروخانه و مي پرسه شما " اسيد استيل ساليسيليك " داريد؟
فروشنده ميگه: منظورتوت آسپرينه؟
جواب ميده : آره خودشه ؛ اسمش همش يادم ميره


امروز به مامانم ميگم سلام ديدم داره نيم ساعت تو چشام نگاه ميکنه و هيچي نميگه!!! ميگم چي شده؟ ميگه هيچي دارم فکر ميکنم چطوري جوابتو بدم که نگي پ ن پ


تهوع‌ آور‌ترين سوالهاي فاميلي
کودکي: مامانتو بيشتر دوست داري يا باباتو
مدرسه : معدلت چند شد؟
دانشجويي :درست کي تموم مي‌شه؟
بعدر از درس : چرا ازدواج نمي‌کني؟
يعد از ازدواج : چرا بچه دار نميشين
بعد از بچه : اين بچه قيافه‌ش به کي رفته؟


مناجات فري خوشحال با خداوند : خدايا من ديگه بنده ي تو نيستم به فکر خودت باش خدا.

تابلوي مغازه غضنفر: مکانيکي برادران مرادي به غير از يحيي!!!!!


آخرين خبر از جهنم : دستشويي هر جفت شيرش آب گرمه !


سر جلسه امتحان از دختر کنار دستم مي پرسم: لاک داري؟
ميگه: چه رنگي؟!؟


آشپزيه قبيله آدمخوار ميره پيش رييس قبيله ميگه قربان يه مردکچل گرفتيم کبابش کنيم ياآب پز؟
رييس ميگه تاس کبابش کنيد !


هر وقت شانس اومد در خونه مون رو زد، يا خونه نبوديم يا کلاس گذاشتيم و در رو باز نکرديم!

حيف نون به غضنفر ميگه : بيا پنير و انگور بخوريم .
غضنفر ميگه : من اسهال دارم .
حيف نون ميگه : اي بابا ، اونو بعد ميخوريم !


چند فحش قديمي از زبان جاسم! :
1.از جلوي چشمام خفه شو ، کثافته مرض !
2.فكر كردي فقط خودت خري؟
3.كسي با تو زر نزد
4.صداتو واسه من داد نزن
5.وقتي با من حرف ميزني دهنتو ببند!!!
چند فحش جديد از زبان جاسم! :
1.دستت بشكنه از زانو
2.خودت گير عجب آدم خري افتادي
3.خودم دست دارم جوابشو ميدم!!!
4. تو نه تربيت داري نه خانوادگي !
5 - حرف مفت نزن ، دندوناتو پاره ميکنم


حيف نون داشت با گوسفندا فوتبال بازي ميکرده ، بهش ميگن که چرا با گوسفند بازي ميکني ؟؟؟
ميگه : اينقدرا هم گوسفند نيستن دو گل جلواند !
[/color]
تهوع‌ آور‌ترين سوالهاي فاميلي
کودکي: مامانتو بيشتر دوست داري يا باباتو
مدرسه : معدلت چند شد؟
دانشجويي :درست کي تموم مي‌شه؟
بعدر از درس : چرا ازدواج نمي‌کني؟
يعد از ازدواج : چرا بچه دار نميشين
بعد از بچه : اين بچه قيافه‌ش به کي رفته؟

همیشه عموم به خواهرم میگه:خب با درسا چیکار میکنی عمو ؟؟؟؟
ممنون عشقم:cool::cool: