انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: یه مصاحبه ی باحال از سلنا راجع به فیلمش
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
یه مصاحبه ی باحال از سلنا راجع به فیلمش 1

 
به نام حق

1. سلنا، براي ترکيب کردن هنرپيشگي و خوانندگي ات چه طرحي داري؟

من هنوز وسط تور جهانيم هستم، براي همين فعلا تمرکزم روي همونه. اما بعد از اون ميخوام بيشتر روي فيلم ها کار کنم و ببینم هنرپيشگي چقدر منو با خودش مي کشونه. ميخوام خودمو به اين سمت سوق بدم. به شدت عاشق کار هستم و این همون چيزيه که با انجام دادنش خيلي راحتم و اميدوارم که اين کار بخش بزرگي از زندگي آينده ام باشه.

2. چطور زير فشار تور جهاني به این عظمت مي توني دوام بياري؟

فقط اميدوارم که پاهام کماکان بتونن منو سر پا نگه دارند چون تا حالا هيچ وقت در کل عمرم انقدر نرقصيده بودم.
من توجه نمی کنم که چقدر نیرو میخواد این تعداد برنامه های رقص رو اجرا کنم به همین خاطر خیلی بیشتر احترام میذارم به خوانندگانی که تور برگزار می کنند
تا حالا انقدر که الان تحمل مي کنم رنج نکشيده بودم. قسمت پشت ساق و زانوهام دائما درد ميگيره اما خب اين هم بخشي از کاره.
هنرپيشگي خيلي کار آرام تري از به تور موسيقي رفتنه ( مي خندد )
 
3. در فيلم Getaway تو اساسا در بيشتر زمان فيلم با اتان هاوک در يک ماشين هستيد. اتان دوست داره با چه چیزی کار کنه ؟
فوق العاده بود! اتان باورنکردني بود. برام ماجراهايي درباره پروژه هاي قبلي اي که در اونها حضور داشت رو تعريف مي کرد. مثلا مي گفت: " اوه یادمه وقتي به سن تو بودم داشتم اين کار رو مي کردم و اون کارو مي کردم..." عالي بود باحال بود که توي اون حالت باشي. يادمه يادداشت هاي زيادي رو مي نوشت و چيزهايي که مي خواست بگه رو يادداشت مي کرد چرا که اون خيلي حامي و به طرز عجيب و فوق العاده اي با استعداده. واقعا جالب بود.
 
4. اتان به لحاظ شخصی چه جور آدمی بود؟
اتان طرز تفکر و نگاه  خيلي جالبي به دنيا داشت. اون دائما آدم رو با تجربياتي از زندگي سورپرايز مي کرد. و از اون دسته از مردهايي بود که هميشه فکر مي کنند و تاثير گذارند. اتان ضمنا فردي هست که ميخواد طرف مقابلش رو بشناسه و احساساتش درباره چيزهاي مختلف رو بدونه. وقتي که مشغول کار بوديم اغلب ازم مي پرسيد که شخصيتي که بازي مي کنم رو چطور تصور مي کنم؟ چطور به صحنه هايي که ميخوايم بازي کنيم خودمو نزديک مي کنم؟ .واقعا ازش قدرداني مي کنم چون اين باعث ميشه که شما خيلي عميق در کار و نقش تون فرو بريد. انگار که کلاس بازيگري خصوصي داشته باشيد.
 
5.بيشتر مجذوب چه جور مرد هايي ميشي؟ اون هايي که متفکر هستند يا اون هايي که با حال و شيک پوش اند؟
مي دونم که خيلي از دختر ها از پسر هايي که باحال تر هستند خوش شون مياد اما من اينجوري نيستم. تقريبا از مردي خوشم مياد که بيشتر مشتاق به تفکر کردن باشه کسي که طبيعي تر باشه و به دنبال هيچ بازي باحالي نباشه و کسي که شما ميتونيد باهاش خودِ خودتون باشيد. از پسر هاي باهوش خوشم مياد و اونايي که چيز هاي جالبي درباره زندگي براي گفتن دارند.
 
6.توي اين فيلم بايد از يک تفنگ به طور صحیح استفاده مي کردي، آيا اين هم جزئی بخش قوی تر کردن تصور و ذهنیتت از نقش بود؟
(مي خندد) مطمئن نيستم که هرگز مردم فکر کنند من دختر سخت و تهاجمي اي هستم اما براي کاراکترم ياد گرفتم که چطوري اسلحه رو نگه دارم و لااقل باورپذير به نظر بيام گرچه خود کارگردان در واقع ازم نمي خواست که خيلي حرفه اي اين کار رو انجام بدم.
اساسا نقش يک زن جوان رو بازي مي کنم که مسير خودش رو در دنيا طي مي کنه و بيشتر از هر چيز ديگري درباره نگرش داشتن بود. مي خواستم شخصيتي رو بازي کنم که احساس راحتي باهاش نکنم و یه ذره مغشوشم کنه.
 
7.آيا تمايل داري که نقش زن هاي پرخاشگر تري رو بازي کني؟
این جالبه که از محلی که برات راحت تره خارج بشی و نگران انتظارات مردم باشی. من به طور کلی آروم و راحت بودم بنابراین مردم ازم انتظار ندارند سخت یا پرخاش جو باشم. به همین خاطره که عالی میشه اگه یه وقتی نقش شخصیتی پر جنب و جوش رو بازی می کنم یا شخصیتی که یه ذره شرور تره. چرا که تماشاگر خواهد دید که من می تونم به شخصیت های متفاوتی تبدیل بشم که شبیه هیچ کدوم دیگه نیست.
فکر کنم مردم متوجه این موضوع شدن. اون ها اسپرینگ بریکرز رو دیدند ...و بدیهی هست که خود واقعی من رو هم دیدند و این که میتونم نقشی رو بازی کنم که کاملا باهام متفاوته. قصد دارم که بتونم در سبک درام و رومانتیک و هر چه نقش های متنوع تر که بشه  در سال های آینده در فیلم ها بازی کنم.
 
8.بيشتر فيلم در شب و در حومه صوفيه بلغارستان ، فيلم برداري شده، کار کردن در اين قسمت از جهان چه شکلي بود؟
یه جورایی بکر بود. جو خیلی عجیبی داشت. کار کردن در یک مکان کاملا متفاوت مثل بلغارستان بهم کمک کرد بتونم نقشم رو بپذیرم و به این سمت برم که نگرش قوی تری که لازم بود رو بهش پیدا کنم. همگی احساس می کردیم که ما هم انگار جزئی از این محیط و حس و حالش بوده ایم.
 
9.فيلمبرداري طولاني مدت در شب چطور بود ؟ خسته کننده بود؟
آدم رو از پا ميندازه. حس مي کردم کلا هميشه خسته هستم و مي دونيد که دختر ها اگه نخوابند چه شکلي ميشن(مي خندد) بعضي شب ها اتان و من بايد در ماشين براي ساعت ها و ساعت ها مي مونديم و زمان هايي بود که همين که شروع به چرت زدن مي کردم اتان با تشويق و سر و صدا کردن، سعي مي کرد که دوباره بهم انرژي بده.
 
10.تعدادي ماشين باورنکردني در فيلم وجود داره، تا حالا هيچ کدوم از اون ها رو خودت راندي؟
نه، من راننده خوبي نيستم و اون کار اتان بود. در روز اول تمرين، من و اتان به يک فرودگاه رفته بوديم جايي که او مي خواست با خيلي ازين ماشين ها تمرين کنه، اولش خيلي وحشتناک بود اون تعدادي از تمرينات رو انجام داده بود اما من مطمئن نبودم که اتان واقعا فهميده باشه که چيکار داره ميکنه. اتان می رفت این چرخ ها رو می گردوند و دونات می خورد و با سرعت هر چه تمام تر رانندگی می کرد.
به خودم گفتم: "هنوز فيلم رو شروع نکرده من دارم مي ميرم" (مي خندد)

11.آيا زماني که در لس آنجلس هستي زياد رانندگي مي کني؟

نه، نه خيلي زياد، اولش من 3 سال پيش گواهينامه گرفتم و شروع به راندن فورد مدل اسکيپ کردم اما هيچوقت حس نکردم که صلاحيت رانندگي رو دارم. کلا با رانندگي در آزاد راه ها راحت نيستم و بنابراين در جاده هاي شهر مي مونم و حتي گذشته از اين من راننده اي هستم که يواش مي رونم و بيش از حد محتاطم که اين شايد براي کسي که ساکن لس آنجلس هست چيز خوبي نباشه. پسر ها هميشه اوقات با سرعت ازم رد ميشن و برام شکلک در ميارن و گاهي اوقات بعد از اينکه منو شناختند احساس گناه مي کنند( مي خندد) احتمالا باورشون نميشه.
 
12.وقتي که در بلغارستان بودي آيا تعداد زيادي طرفدار همش در تعقيبت بودند؟
نه، احساس غريبي مي کردم و و يه جورايي جالب بود بعضي وقت ها اونجا طرفداراني بودند که دوست داشتند بيان به محل ها و لوکيشن هايي که اونجا مشغول ضبط فيلم وديم. اما از وقتي که ديگه اغلب صحنه ها رو بعد از نيمه شب ضبط مي کرديم باعث شد که جذايتش کمتر بشه. کي ميخواد 4 صبح از خواب بلند شه فقط براي اينکه منو ببينه؟ ( مي خندد)
 
13.از اينکه نقش يک مدل رو داشته باشي آيا احساس ميکني که فشار روته؟
تمام کاري که مي تونم بکنم اينه که با خودم رو راست باشم و آدم متفکر و خوبي که ميتونم باشم. من در هيچ نقشي قرار نمي گيرم. دقيقا همونجوري هستم که منو الان مي بينيد و نميخوام شخصيتم رو تغيير بدم تا باحال به نظر برسم يا هر چيزي شبيه به اون.
 
14.تو در برخي از مراسم ها و رويداد هاي اخير لباس هاي شگفت انگيزي پوشيده بودي. آيا به پوشيدن لباس هاي طراحي شده توسط طراحان لباس علاقه مندي؟
خيلي باحاله که بتوني بعضي از اين لباس هاي فوق العاده رو بپوشي. من هنوز استايل خودم رو مي دونم اما تمايل دارم که به سمت چيزهايي برم که زيبا و جذاب(سک/سي) هستند و خيلي افتضاح و حال به هم زن نباشند. رنگ هاي اصلي رو بيشتر دوست دارم يا الگوهايي که واقعا جالب توجه باشند
 
15.آيا براي ناهار بيرون رفتن با دوستان يا خريد کردن هم تيپ ميزني ؟
من دوست دارم احساس راحتي بکنم. من معمولا وقتي با ديگران بيرون ميرم خيلي عادي ( غير رسمي) لباس مي پوشم يا موقع هايي که کارهايي مثل خريد کردن يا توقف کردن توي جايي مثل کافه (که البته خيلي شانس پيدا نمي کنم که برم) هم همينطوري لباس مي پوشم.
 
16.فکر مي کني که مي توني از يک زندگي منصفانه بی دردسر لذت ببري در حالي که زندگي شغليت با بد رفتاري هايي که ديگر سلبريتي ها يا نوازندگان هم سن خودت می کنند، مقايسه ميشه؟
من تربیت فوق العاده ای داشتم و افراد خیلی خوب و مثبتی دور و برم بودند کسانی که واقعا میخوان برام بهترین باشند و همواره پیگیر من هستند. همچنین با دوستان خوبم صادق می مونم کسانی که سالهاست می شناسم شون. اون ها من رو استوار نگه می دارند و می خندونند. این میتونه دلیل ناامید نشدن از زندگی باشه، اینکه شما دوستان خوبی اطراف تون داشته باشید تا بتونید خودتون باشید و احساس نکنید که دارید نقش بازی می کنید.
 
17.چقدر دشواره که با يک پسر خوب آشنا بشی در حالي که سخت مشغول کار هستي و خودتو مثل يک سلبريتي بزرگ کردي؟
چندان آسون نيست. من خيلي رومانتيک هستم و ميخوام به روشي خيلي طبيعي عاشق بشم مثل بقيه آدم ها. عالي ميشه اگه اين اتفاق بيفته اما من الان دنبال اين مسائل نيستم
اگر چه  براي يک پسر عالي آماده ام اگه بياد( مي خندد)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

ترجمه توسط پی اس گومزBlush
آفرین
بـسـی طـولـانـی بـود

بـیـشـتر قـسمـت هـاش رو خـوندم جـالـب بـود
عالی بودSmile