انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: جوک جدید 92(نیایاز دستت رفته ها..)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
خشکسالی بوده. معلمه به شاگرداش میگه بچه ها بیاین امروز بریم بیرون شما برای اومدن بارون دعا کنین دعاتون مستجابه. بچه ها میگن آقا اجازه اشتباه می کنین دعای ما مستجاب نیست. میگه چطور؟ از کجا میدونین؟ بچه ها میگن آقا اجازه واضحه، اگر دعای ما مستجاب بود شما باید تا حالا صد بار مرده بودین!

پسره به پدرش میگه: بابا چرا هر وقت من عاشقانه و پراحساس آواز میخونم شما زود میری پنجره رو باز می کنی و به مردم کوچه نگاه می کنی و لبخند میزنی؟
پدرش میگه: به این خاطر که با شنیدن صدای تو مردم فکر نکنن که من دارم کتکت میزنم و این صدای جیغ و دادته!

طرف به خانومش پیامک داد: من سر کارم، تا ده دقیقه دیگه میام خونه. اگه نیومدم این پیامکو دوباره بخون!؟

بچه: چرا عروس لباس سفید میپوشه؟
مامان: چون بـهـتـرین خاطره زندگیشـه
بچه: چـرا دامـاد مــشـکـی مـیـپـوشـه؟
مامان: خـــفه شـــو برو تو اتاقت

غضنفر تو مسابقه بیست سوالی شركت میكنه، قبلش بهش میگن جواب بیسكویته. ولی تو همون اول نگو! اولش یه چند تا سوال كن كه ضایع نشه. غضنفر میگه باشه و میره تو مسابقه، میپرسه: آقا، یك كویته؟! یارو میگه: نه. میگه: دوكویته؟ همینجوری میگه تا میرسه به نوزده كویت! یارو میگه: من یه راهنمایی بهتون میكنم، با چایی هم میخورنش. غضنفر میگه: آاااهان پس بگو، ‌قنده؟


غضنفر: اون مورچه رو میبینی كه بالای اون كوهه؟

قل مراد: كدومو میگی؟ اونی كه چشماش بسته است

یا اونی كه چشماش بازه؟




بزرگترین گناه؟ شوهر نداشتن
بزرگترین تفریح ؟ شوهر سرکار گذاشتن
بزرگترین جهاد؟ شوهر کشتن
بزرگترین کار؟ شوهر تربیت کردن
بزرگترین شگفتی؟ شوهرعاقل دیدن
بزرگترین آرزو؟ داشتن مردی به اسم شوهر


به غضنفر خبر میدن که بابا شدی میگه به زنم نگید میخوام غافلگیرش کنم


یه روز غضنفر رو به جرم دزدی می برن دادگاه قاضی میگه خجالت بکش این دفعه چهارمته که میای
دادگاه. غضنفر به قاضی میگه تو خجالت بکش که هر روز اینجایی !


مسافری كه تازه به شهر غضنفر وارد شده بوده از آقا غضنفر می پرسه ما اینجاغریبیم. كجا آمپول می زنن؟ غضنفر باسنش رو نشون می ده می گه اینجا


غضنفر کولرش خراب میشه، به بچه‌هاش می گه: مگه نگفتم 4 نفری جلو کولر نشینید



یه غضنفر تو آینه عکس خودشو می بینه بعد می گه: ا...این چه آشناست ! بعد از یه ساعت فکر کردن داد می زنه: فهمیدم... این همون کره خریه که امروز تو آرایشگاه یک ساعت زل زده بود به من


یک روز غضنفر خواب میبینه بزرگترین نون بربری دنیا را خورده صبح که بلند میشه میبینه لاحافش نیست



هر کی دوست داشت سپاس بده.....