انجمن های تخصصی فلش خور
انجمن های تخصصی فلش خور
>
علم، فرهنگ، هنر
>
ادبیات
>
داستان و رمان
> داستانی یک خطی اما بسیار با مفهوم!!!
نسخهی کامل:
داستانی یک خطی اما بسیار با مفهوم!!!
شما در حال مشاهدهی نسخهی متنی این صفحه میباشید.
مشاهدهی نسخهی کامل
با قالب بندی مناسب.
صفحهها:
1
2
3
•ДmịrHoSsiŋ•
18-10-2013، 14:20
به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛ به من گفت: نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم. وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!
اگه خوشتون اومد سپاس و نظرتونم بگيد
MONA-GH
18-10-2013، 14:25
مفهومشو ميگي
Mᴏʙɪɴᴀ
18-10-2013، 14:27
پرنسس گاردنیا
18-10-2013، 14:27
اخی
zahra1377
18-10-2013، 14:41
خیلی زیبابود گلم.ممنون
♥ترانه♥
18-10-2013، 14:45
یعنی چی؟
negin .m
18-10-2013، 14:52
:306:
:297:
mahrana
18-10-2013، 15:01
من که مخم در بست تعطیل
**ANTIK**
18-10-2013، 15:14
مر30000:bighug::bighug::bighug::bighug::bighug::bighug:
zahra_15
18-10-2013، 15:27
بابا یعنی که نرو این راهی که من رفتم اشتباست ومن عمرم را به خاطر همین اشتباه هدر دادم
صفحهها:
1
2
3
انجمن های تخصصی فلش خور
>
علم، فرهنگ، هنر
>
ادبیات
>
داستان و رمان
> داستانی یک خطی اما بسیار با مفهوم!!!