انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: بیا کمی بخند بعدش برو
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
مادر مسعود برای دیدن پسرش مسعود به محل دیدن او یعنی لندن آمده بود.

او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر به نام ویکی زندگی می کند.

کاری از دست خانم حمیدی برنمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی

خوشگل بود. و به رابطه ی میان آن دو ظنین شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی

بیشتر او می شد. مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت : من میدانم که شما

چه فکری می کنید ، اما من به شما اطمینان می دهم که من و ویکی فقط هم اتاقی

هستیم.

حدود یک هفته بعد ویکی پیش مسعود آمد و گفت : از وقتی که مادرت از اینجا رفته

قندان نقره ای من گم شده ، تو فکر نمی کنی که مادرت این قندان را برداشته باشد؟

خب من شک دارم ، ما برای اطمینان بیشتر به او ایمیل خواهم زد.

او در ایمیل خود چنین نوشت : “مادر عزیزم ، من نمی گم که شما قندان را از

خانه من برداشتید ، و در ضمن نمی گم که شما آن را برنداشتید. اما در هر صورت

واقعیت این است که قندان از وقتی که شما به تهران برگشتید گم شده است با

عشق مسعود”

روز بعد مسعود یک ایمیل به این مضمون از مادرش دریافت کرد:

پسر عزیزم ، من نمی گم تو با ویکی رابطه داری! و در ضمن نمی گم که تو باهاش

رابطه نداری. اما واقعیت این است که اگر او در رختخواب خودش می خوابید ،

حتما تا الان قندان را پیدا کرده بود. با عشق مامان.

Big GrinBig GrinBig GrinBig Grin
من نظر می خوامcryingcrying
فقط چون عشقم نظر میخواد نظر دادم
با این که بهم بی محلی میکنه
آقا من نفهمیدم
(31-10-2013، 15:15)Ahɱađ Reza نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
فقط چون عشقم نظر میخواد نظر دادم
با این که بهم بی محلی میکنه

من احتیاجی به نظر تو ندارمDodgy
مر30 واقعا مادره زرنگهHeart
(31-10-2013، 16:18)SPIDER MAN 4 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
مر30 واقعا مادره زرنگهHeart

ایشالاه مادره مادر زنتBig Grin
SmileSmileSmileچه بامزه SmileSmileSmile
cryingcryingcrying
ههه اجی جون فک کنم تکراریه ینی فک نمیکنم تکراریهBig GrinBig GrinBig Grin
صفحه‌ها: 1 2