دوریت این خونه رو ویرونه تر کرد
تنهام نذار منو دیووونه برگرد
چطور دلت میاد یادم نباشی
بی من کی قدرتو میدونه برگرد
تو خیالمی هنوزم
وقتی که چشم انتظارم
من هنوز جز خیالت
از خودم چیزی ندارم
اي گلم لاي لاي
خشگلم لاي لاي
غرق نگاهت
نوره مهتابي بركه ابي ارزوي دل چشمه سياهت
حالا يكم از شعر ميگذره ميگه :ارزوي ديدنت خنديدنت مثله سرابه
بي تو دلمو قلمدري مستو خرابت عزيزم مستو خرابت
خواننده این کی بود؟؟؟؟؟؟؟
من دیدیم رفتن تو با اونو
رسید به گوشم حرفاتون
اینم از عکساتون
آره دیدم که با هم خوبین
و رفتم خدا بهمراتون
دست حق با تونl
تا فهمدیم که با اون شادی
گفتم برو با اون آزادی
تو حزب بادی
خیلی سخت بود ولی این
دو روییا رو مرسی یاد دادی
یه پنجره با یه قفس یه حنجره بی همنفس
سهم من از بودن تو یه خاطره س همینو بس
تو این مثلث غریب ستاره هارو خط زدم
دارم به آخر میرسم از اونور شب اومدم
یه شب که مثل مرثیه خیمه زده رو باورم
میخوام تو این سکوت تلخ صداتو از یاد ببرم
بذار که کوله بارمو رو شونه ی شب بذارم
باید که از اینجا برم فرصت موندن ندارم
داغ ترانه تو نگام شوق رسیدن تو تنم
تو حجم سرد این قفس منتظر پر زدنم
من از تبار غربتم از آرزوهای محال...
غصه ی ما تموم شده با یه علامت سوال...
مهران مديري
امان ازين عشق منا رها نگزيده
امان ازين عشقتو منا مستو خرابت كرده
كه غيره خونه جگر نداره
عاشق نگذيد كنا
همي مشكي
همي مشكي
پر جوشه عشقنا
قمن درا روزا چه سووهاوي
روي يارو روي باز عشق مرا داد
خیلی وقته نفساتو کم دارم
وسه من آخه مسه توکی میشه؟؟
آخه کی مثل تو پاکو مهربون...،وسه من مثله فرشتها میشه
تو یه احساس عجیبی که برام...معنی سادگیو نجابتی
تو پراز حس قشنگی تو برام...توبرام یه عشق باشرافتی....
اينو يكي از دوستاس خلم سروده
توي كوچه پس كوچهاي ايوي لونه خراباي خيابون دزدي داره كمونه كون
بيخيال اهنگه بعدي
قاسمه نمدونم چي چي
منو فراموشم نكن وقتي اعطرت تو كوچه سرداره
وقتي من تو قلبت جونه سبز ميزنه
اگه بت گفتم که سرنوشت بوده...داستانمون بد و زشت بوده..نه ،نکنی باور.نه،نه نکنی باور...
اگه بت گفتم که دیگه راهی نیست...خونمون بی تو خالی نیست...نه نکنی باور...نه نکنی باور...
اينو باز خله خنده
دستت تو شلوارت بود
اخه ديدم تو اونجا بود
يكمي هم بزرگ بود
بعدي اهنگ
يجوري بغزمو بشكن
يجوري اين لحظه رو جاودان كن
اهنگه بعدي
خورشيد خانوم خورشيد خانوم خواستگارت قلابي به فكره قيچي كردنه اون موهاي طلاي
اهنگه بعدي
ان شب گلستان تنها منتظرت بودم منتظرت بودم بقيشو يادارم اين تيكرو ياد رفت