انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: قصه های موموش و تیغ تیغ طنز قسمت 2
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
موموش و سیب های آشتی
دیروز موموش و تیغ تیغ بعد از یک دعوا با هم قهر کردند.موموش ناراحت بود و خیلی دلش می خواست با او آشتی کند.موموش:دلم برا تیغ تیغ تنگ شده!crying
کلاغ:خب برو پیشش!Blush
اما نمی دانست چه باید بکند.موموش:من چرا؟برم پر رو میشه.اون باید بیاد.
Dodgy
کلاغ:شاید تیغ تیغ هم می ترسه تو پر رو شی.Smile
1 سیب قرمز برداشت و به سوی خانه ی او رفت.موموش:بهش میگم این سیبو برات آوردم تا با هم آشتی کنیم.
Undecided
کلی فکر کرد.موموش:نه میگم بیا این سیبو بگیر و دیگر قهر نباش.اما اگه تیغ تیغ این سیبو بام تقسیم نکنه چی؟Huh فهمیدم... وای که چه قدر با هوشم!:cool:
به خونه ی تیغ تیغ که رسید صدایش کرد.موموش:سلام دوست عزیزم!اومدم تا از این سیبی که برام فرستادی تشکر کنم.من دیگه تو رو بخشیدم.Big Grin
تیغ تیغ نگاه می کند و خنده اش می گیرد و به داخل خانه اش میرود و با قل دادن1 سیب زرد بیرون می آید.تیغ تیغ:چه جالب!تازه میخواستم پیشت بیام تا ازت به خاطر سیبی که برام فرستادی تشکر کنم.منم بخشیدمت.ولی تکرار نشه خب؟Big Grin
موموش از اینکه تیغ تیغ مثل خودش فکر کرده بود هم تعجب کرد هم خنده اش گرفت.
موموش:چه قدر ما دو تا بخشنده ایم.مگه نه؟HuhTongue




از مجله سروش کودکان یا... دراوردیBig GrinBig Grin
اَوَلــّــاً اینجآ مَهدِ کودَک نیس =|
دوّمـاًً ضآیَس اَز سوروش کودَکــآن بَردآشتی =|
(05-11-2013، 15:24)a.y.e.h نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
اَوَلــّــاً اینجآ مَهدِ کودَک نیس =|
دوّمـاًً ضآیَس اَز سوروش کودَکــآن بَردآشتی =|
چرا لقبت رو گذاشتی با حال ترین دختر انجمن؟Angry
تو 12 سالته بچه یا من که 18 سالمه؟ AngryAngryAngryAngry
اول سروش رو ننویس سوروش بعد زر بزن.
تکراری هم باشه حداقل  خنده دار هست.
واقعا بچگونه ترین داستانی بود که توی عمرم خونده بودمDodgy
عالی بود.Big Grin سپاسیدم.اگه از جایی هم دیده باشی حداقل زحمت کشیدی نوشتی.
مسخره
خیلی باحال بود مرسی
باحال بود
عالی بود.آورین.Tongue
صفحه‌ها: 1 2