انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: شعر طنز اونایی که خواهر برادر دان بیان
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
    یاد آن روزی که بودم اولی
    ناز و طناز و عزیز و فلفلی

    شاه خانه بودم و با داد و دود
    هر چه را میخواستم آماده بود

    وای از آن روزی که آمد دومی
    نق نقو و بد ادا و قم قمی

    من وزیر گشتم و افتادم زجا
    دومی به جای من گردید شاه

    تا به خود آیم و خودداری کنم
    سومی آمد و او شد خواهرم

    دختری زیبا و خوش رو مثل ماه
    من و داداشم کشیدیم سوز و اه

    جای سبزی و گل در زندگی
    سر رسید از گرد راه چهارمی

    دیگر آن خانه برایم تنگ شد
    سبزی گل در نگاهم سنگ شد

    داشتم میکردم عادت ناگهان
    پنجمی هم پا گشود بر این جهان

    گر چه بهر سوختن ۵ تن کافی نبود
    ششمی هیزم شد و ما مثل دود

    ناصر و منصور و شهناز و شهین احمد و فرهاد ...
    هفتم مهین خانمان گردید در هم بر همی

    سه قلو شد هشتمی و نهمی و دهمی
    ای امان و ای امان و ای امان ای امان از دست بابا و مامان

    مادرم شد بار دیگر حامله
    این که آید تیم فوتبال کامله

    ناصر و منصور و شهناز و شهین
    احمد و فرهاد و مهناز و مهین

    علیمردان خان گل و معصومه جان
    آخری هم میشود دروازه بان !!!
این بابائه بفکر خودش نبوده مگه؟!Tongue
خرج این همه بچه رو چجوری میخواد بده ؟!Big Grin
واقعا راستهcrying
ماشاالله به اين مامان و باباTongue
درک میکنم
این ک چیزی نی من 14 تاشم دیدم
واقعا درسته
ناز مهر
بله Heart
خیلی بدی بیا خصوصی کارت دارم
صفحه‌ها: 1 2