انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: یه داستان جنی ساخته ی خودم تر خدا بیاتو نظرم بده
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
یه روز توی اتاقم بودم که دیدم یه صدایی از آشپز خانه می آمد اول نمی دانستم که صدا از آشپز خانه است همه جارو گشتم تا رفتم توی آشپزخانه دیدم مامانم ظرف آبگوشت رو گذاشته روی میز یه جنه هم اومده داره با سماش اون موادش رو له می کنه بخورهBig Grin

اBig Grin

دSmile

ا:cool:

مWink

هBig Grin

بعد از یه مدتی دیدم یه صدایی مثل بوم بوم بوم می اومد همه جارو گشتم تا رفتم دستشویی دیدم همون جنه که آبگوشت خورده بود یوبس شده بود توی دستشویی هی زور میزد و سمش رو می کوبید روی زمین تا شاید یه اتفاقی بی افته.Tongue






     هرکی سپاس و نظر نده خیلی     

 
                                   نامرده
حال به هم زن!
كمه......بيشتر بنويس
اصلا جالب نبود قدرت تخیلت زیر خط فقره.Tongue
بچه ها اگه نظرا زیاد باشه سری جدید هم میزارما..............UndecidedUndecidedUndecided
من مثه تو خیال پرداز نیستمTongueTongueTongueTongueTongueTongueTongueTongueTongueTongue
تو فیلم خوابگاه دخترانه باران کوثری ی بار همچین چیزی گفته بود((الته شاید تو ی کم تغییرش دادی))درست یادم نیست ولی میدونم ی همچین چیزایی گفته بود.... فک کردی من یاد نیست؟؟؟؟
(08-05-2014، 16:30)....Mahshid.... نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
تو فیلم خوابگاه دخترانه باران کوثری ی بار همچین چیزی گفته بود((الته شاید تو ی کم تغییرش دادی))درست یادم نیست ولی میدونم ی همچین چیزایی گفته بود.... فک کردی من یاد نیست؟؟؟؟

باشه بابا غلط کردم نزن من روTongue:cool:
هههههههههههههههBig GrinBig GrinBig GrinBig Grinخیلی خلاقی
ماشاا...Heart
ایول بابا نویسنده
صفحه‌ها: 1 2 3