انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: التماس زن تهرانی و بی توجهی مامور راهنمایی و رانندگی!
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
التماس زن تهرانی و بی توجهی مامور راهنمایی و رانندگی! 1
یکی از ناهنجاری‌های خیابانی و آلودگی صوتی، هنگامی رخ می‌دهد که ترافیک اعصاب و روان تهرانی‌ها را به هم می‌ریزد. با وجود ۲۲ میلیون تردد روزانه خودرو در تهران و از این آمار و ارقام ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار خودرو و ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار موتورسیکلت، پلاک ثبت شده متعلق به شهر تهران است.
 
پلیس راهنمایی و رانندگی نیز همچنان اصرار به روش‌های سنتی و قدیمی دارد. بدون آن که اطلاعیه صادر یا اطلاع‌رسانی کند ناگهان یک خیابان اصلی را جرثقیل یا خودروی راهنمایی و رانندگی در مسیر خودروها قرار می‌دهد و این عمل باعث مسدود شدن اجباری خیابان می‌شود.خودروها به صورت فشرده و متراکم در هم می‌پیچند. راننده‌ها ساعت‌ها پشت این ترافیک استقامت می‌کنند اما صبر و حوصله به یکباره لبریز می‌شود.
رانندگان نمی‌دانند در کدام مسیر حرکت کنند، شاهد گره خوردن خودروها به چپ و راست هستیم. برخوردها، تنش‌ها و بوق‌های ممتد، اعصاب و روان یکدیگر را به هم می‌ریزند! در این لحظه کافی است یک بیمار اورژانسی و در حال مرگ به همراه داشته باشید. دیگری فرزند ۸ ساله‌اش در آپارتمان به‌دلیل بازیگوشی گرفتار حادثه‌ای تلخ شده است، به شما اطلاع می‌دهند هر چه سریع‌تر خود را به خانه برسانید؛ از این قبیل حوادث که روزانه بی‌شمار است شاید برای شما هم اتفاق بیفتد!
یکشنبه شب گذشته، ۱۷ آذر ماه ساعت ۱۸ و ۵۷ دقیقه بود. جرثقیل پلیس راهنمایی و رانندگی ضلع جنوب به شمال پل نیایش به سمت میدان کاج را مسدود کرده بود. در ابتدا ترافیک بزرگی در این ورودی اصلی به سعادت آباد ایجاد شده بود. صدای بوق ممتد خودروها به نشانه اعتراض بر این رفتار پلیس مشهود بود. پلیس راهنمایی و رانندگی وقتی با این عکس‌العمل روبه رو شد بخشی از راه را باز کرد.
تعداد زیادی خودرو از راه مسدود شده عبور کردند. باز راننده جرثقیل با سرعت راه را مسدود کرد و حتی نزدیک بود یک خودرو خسارت ببیند.دراین هنگام زن راننده به سوی جرثقیل می‌دوید و با استرس از مأموران با تمنا و التماس درخواست بازگشایی راه را داشت اما مأمور بدون توجه به درخواست این زن در کنار راننده جرثقیل آرام و خونسرد نشسته بود.
زن فریاد می‌کشید و التماس می‌کرد فرزندم در حال مرگ است. باید او را به بیمارستان برسانم. باز مأمور راهنمایی و رانندگی با بی‌اعتنایی و بی‌توجهی به فریاد‌ها و استرس این زن، آرام نشسته بود و هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌داد.
مادر فریاد می‌زد و اشک می‌ریخت. چند باری بر شیشه جرثقیل کوبید به علامت این که شاید مأمور متوجه این رفتار بی‌قرارانه مادر نگران شود. شاید متوجه شود فرزندش بیمار است و باید سریع وی را به بیمارستان انتقال دهد. این رفتار در آخر باعث شد مأمور راهنمایی خشمگین از جرثقیل پایین بیاید و با مادر نگران درگیر شود. جای تعجب بود! مادر پریشان با یک دست به علامت اعتراض آرام بر سینه مأمور می‌زد تا شاید او متوجه شود .
مأمور راهنمایی و رانندگی باید سریع به سمت خودرو مادر نگران می‌رفت و در صورت مشاهده واقعیت قضیه، راه را باز می‌کرد تا از فاجعه غم‌انگیزی جلوگیری می‌کرد. متأسفانه این طور نشد.با این حال مجبور شدیم از کنار پل نیایش مسیر را تغییر دهیم و به ناچار مسیر طولانی تری را انتخاب کردیم. وارد اتوبان نیایش شرق شدیم. از ورودی نیایش شرقی به سمت چمران شمالی حرکت کردیم سپس وارد اتوبان نیایش غرب به سمت میدان کاج ادامه مسیر دادیم اما بسیار سؤال برانگیز بود که…
بدبخ زنهcrying