انجمن های تخصصی فلش خور

سلام خب میدونین که دیشب شب یــــلــــدا بود بگید کجا رفتین و چیکارا کردین و اگه دوست دارین بگین ..... نگو بی کیفیت که خیلی بدم میاد 
من میگم من دیشب رفتم خونه مامان بزرگم و همه بودنو دور هم جمع بودیمو خلاصه شاممونو خوردیمو شروع کردیم واسه هندونه رو قاچ زدن از شانس بدما هندونه شیرین نبود ولی خوش رنگ بود  
آجیل داشتیم ازگیل داشتیم پشمک خوردیم آبجیم به پشمک وانیلی میگفت موی پیرزنه نخور  داشت حالمو بهم میزد از بس خورده بودم ترکیدم 
بابابزرگم از همهههههه فال گرفت فال من درباره این بود که بداخلاقی رو بذار کنار و شاد باش والا من که صبح تا شب شادم 
هیچی دیگه آخراش خوابم برد چشمام سنگین شده بود ساعت 11:30 دیگه رسیده بودیم خونه...
خب حالا شما بگین که دیشب چیکار کردین؟

خونه داییم تاجایی که تونستیم کوفت کردیم

خیلی خوب بود
خونه ی خالم اینا بودیم یه عالمه هم خوردیم منکه خودمو با شکلات خفه کردم
خیلی شب خوبی داشتم آخه یه اتفاق قشنگم برام افتاد عشق بچگیام از آلمان اومد خلاصه دیشب باعشق قدیمم حسابی خوش گذروندم
تا ساعت 4 صبح هم بیدار بودیم الان هنوزم خونه ی خالم اینام
آهان فالم گرفتیم 3 بار ولی فک کنم حافظ سرش شلوغ بود یکم قاطی کرده بود همش چرت میگفت

دشب کلی آجیل خودم بدش فال حافظ گرفتم جممونم ک جم بود همه ریخته بودن خونه ما...

خیلی کارا کردم و خلاصه خوشید

ااااااااااااااااااااااااااااااووووووووووووووووهههههههههههههه گفتنی نیست خیلی درازهههههههههههههه

دیشب خیلی خوش گذشت از همه نظر

تو مهمونی با دوتا اسکل بودم ((((((((((

نشستم گریه کردم واسه تنهاییم وبدبختیم

حقیقت دیشب یه کاربدی کردم نمی تونم بگم