انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: درد دل هایی یک دختر از زبان خودش ( اشکو در میاره)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5
درد دل هایی یک دختر از زبان خودش ( اشکو در میاره) 1
پیاده از کنارت گذشتم

گفتی: " چندی خوشگله؟"

سواره از کنارت گذشتم،

گفتی: "برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!"

در صف نان، نوبتم را گرفتی چون
صدایت بلندتر بود

در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی

چون قدت بلندتر بود

زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا

هل دادی و خودت سوار شدی

در تاکسی خودت را به خواب زدی تا

سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من

در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا

مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی

وقتی زنی موقع زایمان فریاد کشید

حتی در فیلم تو بلند

گفتی:"زهرمار!"

در خیابان دعوایت شد و تمام

ناسزاهایت، فحش خواهر

و مادر بود

در پارک، به خاطر بودن تو

نتوانستم پاهایم را دراز کنم

نتوانستم به استادیوم بیایم، چون

تو شعارهای آب نکشیده می دادی

من باید پوشیده باشم تا تو دینت را

حفظ کنی

مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی

تو ازدواج نكردی و به من گفتی زن

گرفتن حماقت است

من ازدواج نكردم و به من گفتی ترشیده

عاشق که شدی مرا به زنجیر

انحصارطلبی کشیدی

عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرابپسندد

من باید لباس هایت را بشویم و اتو

بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ

من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم

تا به تو بگویند آقای دکتر

وقتی گفتم پوشک بچه را

عوض کن، گفتی بچه مال مادر است

وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه

مال پدر است

در تمام زندگیم جای یک جمله خالی بود:

خسته نباشی مرد...                         سپاس + نظر
:ngh::493:cry2cry girlp336:ess:ng2cryingوای خدای من همش حقیقتهBlush
باحال بود..تااخرنخوندم
حوصله نداشتمSmileSmile
cryingcryingcryingcryingcryingمـــــــــــامـــــــانcryingcryingcryingcryingcrying
خيلي خيلي خيلي قشنگ بودcrying
خیلی قشنگ بودcrying
crying
crying
Sad
عالی بود . . .
الان بازم سر بعضی از بی شعور ها پیدا میشه
ممنونم.
(09-01-2014، 10:48)پسر تنها نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
درد دل هایی یک دختر از زبان خودش ( اشکو در میاره) 1
پیاده از کنارت گذشتم

گفتی: " چندی خوشگله؟"

سواره از کنارت گذشتم،

گفتی: "برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!"

در صف نان، نوبتم را گرفتی چون
صدایت بلندتر بود

در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی

چون قدت بلندتر بود

زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا

هل دادی و خودت سوار شدی

در تاکسی خودت را به خواب زدی تا

سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من

در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا

مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی

وقتی زنی موقع زایمان فریاد کشید

حتی در فیلم تو بلند

گفتی:"زهرمار!"

در خیابان دعوایت شد و تمام

ناسزاهایت، فحش خواهر

و مادر بود

در پارک، به خاطر بودن تو

نتوانستم پاهایم را دراز کنم

نتوانستم به استادیوم بیایم، چون

تو شعارهای آب نکشیده می دادی

من باید پوشیده باشم تا تو دینت را

حفظ کنی

مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی

تو ازدواج نكردی و به من گفتی زن

گرفتن حماقت است

من ازدواج نكردم و به من گفتی ترشیده

عاشق که شدی مرا به زنجیر

انحصارطلبی کشیدی

عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرابپسندد

من باید لباس هایت را بشویم و اتو

بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ

من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم

تا به تو بگویند آقای دکتر

وقتی گفتم پوشک بچه را

عوض کن، گفتی بچه مال مادر است

وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه

مال پدر است

در تمام زندگیم جای یک جمله خالی بود:

خسته نباشی مرد...                         سپاس + نظر
 اره واقعن باید این پسرا رو بگیری خفه شون کنی نفله ها رو متنفرررررررم ازشون ب سلامتی دخترا

بابا خفه شدم بسکی پرسیدم یکی بگه چطولی عکس بزارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنوم از دوستانی ک نظر وسپاس دادن
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5