انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: داستان پارت 1
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
داستان پارت 1 1

داستان درباره ی دختریه به نام تیانا (مثلا خودم !!)که چون پدرش توی کره جنوبی شرکت مهندسی داره بخاطر همین 15 سال اومدن اینجا زندگی کنن...والان 2 ساله که سئول زندگی میکنن.. تیانا هم عاشق کره جنوبی هستش.. اتفاقات جالبی رو با دابل اس میگذرونه ...
................................................................................​................................
صدای آهنگ آنشـــرلی بلند شد. سرم داشت منفجر میشد.  دستم رو از زیر پتو در آوردم و روی عسلی کنار تخت کشیدم..صدا لحظه به لحظه داشت بلند تر میشد و من لحظه به لحظه عصبی تر میشدم..بالاخره دستم خورد به گوشیم، چنگش زدم و کشیدمش زیر پتو.یکی از چشامو به زور باز کردم و دکمه قطع صدا رو زدم.  صدا خفه شد ، نمیدونم چرا آهنگی رو که دوست داشتم رو گذاشته بودم آلارم گوشیم..دیگه داشتم از اون آهنگ متنفر میشدم..ساعت چند بود؟ 7صبح..اه لعنتی!
خوابم میومد..دیشب تا صبح داشتم چت میکردم و تازه دو سه ساعت بود خوابیده بودم. این چه قرار کوفتی بود که من با دوستام گذاشته بودم؟انگار مرض داشتم! با غر غر از جا بلند شدم و کش و قوسی به بدنم دادم. نگاهم به در و دیوار بنفش اتاق افتاد.همه دیوار با کاغذ دیواری بنفش پوشیده شده بود و بهم آرامش میداد. در حالی که لی لی میکردم  تا خورده چیپس هایی که از دیشب کف اتاق پخش شده بود که حالا چسبیده بود به پام جدا بشه.. رفتم کنار پنجره و با ضرب گشودمش .. باد سرد خورد به صورتم و لرزم گرفت . با خشم خم شدم و چیپس ها رو از پام جدا کردم و غر غر کردم :
-         لعنتی!
صدای زنگ گوشیم بلند شد ، این بار آنگ ملایمی از کریس دی برگ بود. لب تخت نشستم و گوشی رو که  زیر بالشت چپونده بودم رو در آوردم  صورت دلقکی بنفشه روی صفحه چشمک میزد.
گوشی رو در گوشم گذاشتم و گفتم :
-         بنال...
-         اه.تو باز صبح زود پاشدی ، اخلاقت مثل چلغوز شد؟
-         هرچی باشم بهتر از توام که...
-         من که چی؟هان؟
خندیدم و گفتم :
-         قیافت شبیه چلغوزه!
صدای جیغ جیغوش بلند شد :
-         بیشعووووووووووووووووووووور! تو هنوز اون عکسو توی گوشی نکبتتو عوض نکردی؟؟خیلی خرییییییییی  من میدونستم این عکس آتو میشه تو دستای توی خرچسونه!
خوابیدم روی تخت و گفتم :
-         بنفشه ، جون سگ بابات حال ندارم از خونه بیام بیرون . تازه حالا که از اتاق برم بیرون اعصابمم چیز مرغی میشه! چون با بدبختی باید ماشین دودر کنم..
-         تیانا خیلی خری! هیجان به روزنامه اشه!
-         آخه کثافت...
صدای بوق پشت خطی مانع از ادامه حرفم شد. بنفشه گفت :
-         صدات قطع شد.
-         خف بابا! پشت خطی دارم.
بنفشه رو گذاشتم توی لیست انتظار و جواب شبنمو دادم :
-         هان؟
-         هان و درد توی گور خواهر جوون مرگت!
-         واا! خاک تو سرت کنم الهی! تو به خواهر من چیکار داری؟؟
-         بس که تو بیشعووری! اول صبحی گوشیرو بر میداری بگو جوووووونم... تا منم یه حال اساسی بکنم با اون صدای ناناز تو...
-         خیلی عوضی شدی شبنمااا...برو با صدای بابات ...استغفرالله!
غش غش خندید و گفت :
-         چی کاره ای؟
-         والا اگه شما دوتا نکبت اجازه بدین من بلند شم یه آب به این صورت جیشی ام بزنم . بعدم یه چیزی کوفت کنم بیام.
-          اووه . اونوقت دیگه لاشه روزنامه هم بهمون نمیرسه!
-         نرسه به درک! انگار دارن تو عهد میرزا کوچک خانوم سیبیلو زندگی میکنن..لا گور کنم شما دوتا رو الهی! خفه مرگ بگیر برو کاراتو بکن بزار منم به کارام برسم.
-         خیله خب بدو که دل توی دلم نیست!
زیر لب گفت :
-         تو که غمی نداری...
-         چی؟
-         هیچی...بای
-         بای
دوباره صدای بنفشه بلند شد:
-         اوووووووووی چه خری بود؟
-         همزادت بود!
-         درد! ولم کن اول صبحی هر چی فحش بود بارم کردی!
-         ببخشید عشخ من ...مودونی که من صپا اخلاخ ندالم!
-         کی بود؟
-         درد و کی بود! ببین فقط باید فحشت بدم لیاقت نداری باهات عین آدم حرف بزنم! فوضولی تو؟ به تو چه که کی بود؟
-         اینقدر فک زدی خو میمردی یه کلمه میگفتی چه خری بود!
-         شبنم بود..
-         چی میگفت؟
-         عین تو نشسته منتظر سرویس
-         خب پس عزیزم زود باش اینقدر مردمو معطل نزار..زشته!
جیغ کشیدم و گفت :
-         بنفشههههههههههههههههههههههه ...
-         کی میتونه با تو طرف شه؟
با خنده گفتم :
-         گمشو کاراتو بکن الان میام! از وقتی تو و شبنم   باخونواده اومدین کره خیلی پر رو شدین!
-         خخخخخ..از تو یاد گرفتیم.. منتظرم عشق من! بااای.
-         بای مفت خور!
گوشی رو قطع کردم و بلند شدم. شلوارک آدیداسم رفته بود لای پام. نق نقی کردم و با دست کشیدمش بیرون. جلوی میز آرایشم ایستادم و خودمو دید زدم. شده بودم عین میت! بعضی وقتا از قیافه خودم میترسیدم. پوستم زیاده از حد سفید بود. چشامم یه رنگ خاصی بود. سبز خیلی خیلی کم رنگ که به سفیدی میزد! به خاطر همین شبنم و بنفشه همیشه منو چش سفید صدا میکردن! موهام بی رنگ و بی حال ریخته بودن کنار صورتم . عین خون آشام شده بودم! کش مومو برداشتم و موهای بلندمو که تا وسط کمرم بود رو با کش بستم. دمپایی ابری هامو پام کردم و با غر غر رفتم بیرون. اتاق من توی طبقه دوم ساختمون بود و خوبیش این بود که حمام و دستشویی مجزا داشت. رفتم توی دستشویی و درو بستم.  بدجور ذهنم مشغول بود. اگه قبول نمیشدم چی؟ اگه... ای خدا میدونی که تنها امیدم به همینه که قبول شده باشم! ولی خودمم میدونستم امیدم الکی بود.
با رتبه 3000 مگه میشده پزشکی قبول شده باشم؟ اونم توی کره جنوبی! با اون کنکور سختش!
مسواک زدم و آبی به صورتم پاشیدم و رفتم بیرون. بالای پله ها که رسیدم نشستم روی نرده و لیز خوردم...
 
تا اينجا چطور بوود؟؟ نظر بده و سپاس..اگه ندي ادامه نميدمااا
خیلی ببخشید فکر کنم مطلب اشتباهی گذاشتم735
عزیزم این چیه؟؟؟؟
ماکه چیزی نفهمیدیم=)جای این موضوع اینجانیس!
(25-01-2014، 19:56)ko*minam نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
عزیزم این چیه؟؟؟؟
ماکه چیزی نفهمیدیم=)جای این موضوع اینجانیس!
بله شما درست میگی منم معذرت خواستم
خب ویرایشش کن درست بشه!