انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: بداقبالی ( حکایت )
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
شخصی از بام افتاد و بر گردن قطب الدین فرود آمد و مهره گردن او شکست.



قطب الدین در بستر خوابیده بود که جمعی به عیادت او آمدند و جویای حال وی شدند. او گفت: چه حال از این بدتر که دیگری از بام افتاد و گردن من بشکست.