انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: بازگشت
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
بازگشت

دور از نشاط هستی و غوغای زندگی
دل با سكوت و خلوت غم خو گرفته بود
آمد سكوت سرد و گرانبار را شكست
آمد صفای خلوت اندوه را ربود
آمد به این امید كه در گور سرد دل
شاید ز عشق رفته بیابد نشانه ای
او بود و آن نگاه پر از شوق و اشتیاق
من بودم و سكوت و غم و جاودانه ای
آمد مگر كه باز در این ظلمت ملال
روشن كند به نور محبت چراغ من
باشد كه من دوباره بگیرم سراغ شعر
زان بیشتر كه مرگ بگیرد سراغ من
گفتم مگر صفای نخستین نگاه را
در دیدگان غمزده اش جستجو كنم
وین نیمه جان سوخته از اشتیاق را
خاكستر از حرارت آغوش او كنم
چشمان من به دیده او خیره مانده بود
رخشید یاد عشق كهن در نگاه ما
آهی از آن صفای خدایی زبان دل
اشكی از آن نگاه نخستین گواه ما
ناگاه عشق مرده سر از سینه بركشید
آویخت همچو طفل یتیمی به دامنم
آنگاه سر به دامن آن سنگدل گذاشت
آهی كشید از سر حسرت كه : این منم
باز آن لهیب شوق و همان شور و التهاب
باز آن سرود مهر و محبت ولی چه سود
ما هر كدام رفته به دنبال سرنوشت
من دیگر آن نبوده ام و او دیگر او نبود

فریدون مشیری
ممنون
زیبا بی اندازه و غیر قابل توصیف با کلمات
خیلی عالی بود نفسم ...
ممممممممممممممممممممممممیسی
مشكرم خيلي باحال بود